هیپنوتیزم حالتی از تغییر طبیعی ذهن است که با تغییر در درک ، تصویرسازی ، تلقین پذیری و تمرکز همراه می باشد. آدمی در شرایطی خاص خود به خود این حالت تغییر ذهنی را می تواند تجربه کند.
وقتی آنچنان محو تماشای تصویری می شوید که از اطرافتان غافل می گردید ، وقتی شنیدن نوای موسیقی دلخواهتان باعث می گردد که متوجه وقایعی که در اطرافتان می گذرد نباشید در واقع شما هیپنوتیزم را تجربه کرده اید.
دکتر جیمز برید انگلیسی برای اولین بار متوجه شد بعضی بیمارانی که نگاهشان به نقطه ای تثبیت می شود دچار تغییر حالتی خاص می شوند. او متوجه شد که این تغییر حالت در واقع یک خلسه است که فردی که در آن فرو می رود آرامش یافته و حرف شنوی خاصی در او بروز می کند. جیمز برید نام این خلسه را هیپنوتیزم نهاد که برگرفته از نام "هیپنوز" الهه خواب یونان است. برید در همان زمان بیان کرد که این حالت خواب نیست و با خواب معمولی تفاوتهای اساسی دارد و چون نام هیپنوتیزم در شنونده مفهوم "خواب" را تداعی می کند متوجه شد که نام مناسبی را انتخاب نکرده است اما تا به خود بجنبد این نام آنچنان فراگیر شد که فرصت تغییر در آن را از او گرفت.
درک غلط مردم درباره مفهوم هیپنوتیزم در موارد درمانی اشکالاتی ایجاد می کند. معمولاً یک حالت هیپنوتیزمی سبک و یا حتی ریلاکس کامل بدن برای قرار گرفتن در وضعیت تلقین پذیری جهت مقاصد درمانی کافی است ولی عده ای از افراد حتی اگر در حالات عمیق هیپنوتیزم هم وارد شوند پس از بیدار شدن ممکن است بگویند هیپنوتیزم نشده بودند زیرا صداهای موجود در اتاق را حس می کرده اند. آنها نمی دانند که هیپنوتیزم مثل خواب یا بیهوشی نیست که ارتباط فرد با محیط قطع شده باشد.
نباید انتظار داشته باشید تمام اتفاقاتی را که در زمان خلسه هیپنوتیزمی روی می دهند فراموش کنید. البته کسانی که به یک خلسه بسیار عمیق هیپنوتیزمی به نام سومنامبولیسم برسند پس از بیدار شدن خاطره ای نخواهند داشت ولی به ندرت در افرادی که برای اولین بار هیپنوتیزم می شوند امکان رسیدن به این مراحل ممکن می شود. البته برای کارهای عادی و روزمره هیپنوتیزم پزشکی نیازی نیست تا خلسه افراد اینقدر عمیق شود.
از دیگر باورهای غلطی که درباره هیپنوتیزم وجود دارد که می تواند سد راه پیدایش خلسه باشد خطرناک بودن آن است.
گاهی افراد فکر می کنند اگر وارد حالت خلسه شوند ممکن است از این حالت بیرون نیایند در حالی که چنین چیزی تقریباً ممکن نیست و یا می ترسند که تحت کنترل هیپنوتیزور قرار بگیرند در حالی که فرد در شرایط هیپنوتیزمی تلقیناتی را که برخلاف اخلاق و اعتقادش باشد قبول نخواهد کرد. اگر اینطور باشد تضادی در ضمیر او پدیدار می شود که نتیجه نهایی آن بیدار شدن او یا عدم قبول آن تلقین خواهد بود.
گاهی افراد فکر می کنند تنها کسانی که ضعف اراده دارند هیپنوز می شوند در حالی که آنهایی که به خود اعتماد داشته و خود را به خوبی به حالت آرامش و ریلاکس می رسانند زودتر هیپنوز می شوند.
تحقیقات نشان داده که بیماران دچار اختلالات تفکر ، شخصیتی و هیجانی از جمله اسکیزوفرنی قابلیت هیپنوتیزم پذیری بسیار پایین تری دارند. و از طرف دیگر در اختلالاتی مانند PTSD ( اختلال استرس پس از سانحه ) و اختلالات تجزیه ای قابلیت هیپنوتیزم پذیری بالا می رود. توجه داشته باشید که تقریباً 5% افراد سالم جامعه نیز هیپنوتیزم پذیر نیستند.
امروزه هیپنوتیزم یک علم است. زیرا از اجزایی تشکیل شده که براساس اطلاعات ، مشاهدات دقیق و تحقیقات و تجربیات به دست آمده اند. هیپنوتیزم همان قدر علم است که سایر علوم علم به شمار می روند. و به عنوان یک پدیده طبیعی برای آن اصول و قوانینی کشف شده است.
هیپنوتیزم به خودی خود درمان نیست. هرچند می تواند خوشایند و آرامش بخش باشد اما یک روش درمانی است که کاربردهای خاص خود را دارد ـ و در برخی موارد مثل بیماران دچار بدگمانی ( پارانویا ) یا بیمارانی که از قرار گرفتن تحت نظارت دیگران اکراه دارند ( مثل بیماران وسواسی ـ جبری ) بهتر است مورد استفاده قرار نگیرد.
ترک سیگار ـ کنترل وزن ـ کنترل درد ـ تدبیر اختلالاتی مثل آسم ـ زگیل ـ خارش ـ اختلالات تبدیلی ـ اختلالات نسیانی ـ اضطراب و بی خوابی ـ انجام عمل های جراحی ، زایمان و دندانپزشکی بدون ماده بیهوش کننده و فقط با هیپنوتیزم افزایش تمرکز و فراگیری و ....