ديابت حاملگي يا GDM عبارتست از بروز هر درجه از عدم تحمل گلوكز در طي دوران حاملگي. زناني كه قبل از حاملگي مبتلا به ديابت بوده اند، در اين دسته قرار نمي گيرند. علائم GDM عبارتست از اضافه وزن زياد، هايپرگلايسمي، كتواسيدوز ديابتي، فشار خون حاملگي و اضطراب.
GDM در طول ماه دوم و سوم بارداري تشخيص داده مي شود. در بدن مادر باردار نياز به انسولين در نيمه اول حاملگي كاهش مي يابد و ممكن است 3/2 مقدار معمول، نياز به انسولين داشته باشد و اين بخاطر مصرف گلوكز توسط جنين است. اما در نيمه دوم حاملگي بخاطر تغييرات هورموني و ترشح هورمون هاي آنتاگونيست انسولين از جفت، نياز به انسولين %100-70 افزايش مي يابد و در بعضي باعث بروز مقاومت به انسولين مي شود.
زناني كه مبتلا به GDM مي شوند، بعد از حاملگي در معرض ريسك ابتلا به ديابت نوع 2 قرار مي گيرند.
GDM در صورت عدم درمان مي تواند در جنين باعث ماكروزومي، ديسترس تنفسي، هايپوگلايسمي ، هايپوكلسيمي و هايپربيليروبينمي شود. نوزدان متولد شده اغلب وزن بالا دارند بخاطر اين كه آنها در دوران جنيني، بطور غير نرمال، در معرض مقادير بالاي انسولين قرار مي گيرند كه خود يك هورمون محرك رشد است. اين نوزادان مدت كوتاهي پس از تولد دچار هايپوگلايسمي مي شوند زيرا در حالي كه در بدنشان انسولين توليد شده، بطور ناگهاني رسيدن گلوكز به آنها قطع شده است.
علاوه بر اين در زنان مبتلا به GDM ، ميزان عمل سزارين و نيز ميزان بروز پري اكلامپسي بيشتر است. لذا بهتر است اين وضعيت با تست هاي غربالگري بين هفته 24 تا 28 حاملگي تشخيص داده شود.
البته زناني كه در معرض ريسك بالاي ابتلا به GDM هستند از جمله زنان چاق، زناني كه سابقه ابتلا به GDM دارند، زناني كه گليكوزوري دارند و زناني كه سابقه خانوادگي GDM دارند بايد در اولين ويزيت و هر چه زودتر تست قند خون بدهند كه اگر منفي بود بايد دوباره در هفته 28-24 حاملگي تست بدهند.
FBS بيشتر از mg/dl 126 يا CBS mg/dl 200 معيار تشخيص GDM است ( كه در صورت عدم وجود هايپرگلايسمي، اين تست بايد دوباره در روز ديگر تكرار شود.)
هدف از تغذيه درماني در GDM، فراهم آوردن كالري و تغذيه كافي، براي رشد جنين و نيز جلوگيري از هايپرگلاسيمي و كتونمي است.
ديابت حاملگي بحد زيادي با رژيم غذايي، ورزش متعادل و كنترل وزن درمان مي گردد و ندرتاً نياز به انسولين مي شود.
رژيم معمول در GDM حاوي 35-30 كيلوكالري به ازاي kg وزن بدن است با پروتئين به ميزان %25-20 كل كالري، كربوهيدرات %40-35 كالري (بخصوص از نوع نشاسته اي و فيبر) و چربي %40-35 كالري.
حداقل دريافت 250 گرم كربوهيدرات در روز براي جلوگيري از بروز هايپوگلايسمي لازم است.
يك توصيه عمومي اين است كه مصرف كربوهيدرات ها در هنگام صبحانه محدود شود.
بعضي زنان فقط 30 گرم يا كمتر كربوهيدرات را براي صبحانه تحمل مي كنند. مقادير بيشتر، در بقيه روز، بهتر تحمل مي شود. استفاده از وعده هاي غذايي كوچكتر و بيشتر (6-4 وعده در روز) باعث مي شود، قند خون بدون نياز به انسولين تزريقي، كنترل شوند.
دريافت چربي اشباع (روغن جامد و چربي حيواني) به بروز GDM كمك مي كند و دريافت چربي غيراشباع (PUFA) مثل روغنهاي مايع گياهي و مغزهاو ... در اين رابطه اثر حفاظتي دارد.
براي زنان چاق مبتلا به GDM، 33-30% محدوديت كالري (با دريافت تقريباً 1800 كيلو كالري در روز)، هايپوگلايسمي را بدون افزايش كتونوري بهبود مي بخشد. بنابراين در زناني كه BMI بالاي 30 دارند، محدوديت متوسط كالري مفيد است.
ورزش منظم هوازي، بخصوص بعد از غذا، به كنترل قند خون كمك مي كند. انجام پياده روي توصيه مي شود. در GDM ورزشي مفيد است كه بالاتنه را درگير كند و به پائين تنه فشار نياورد.
اگر قند خون با اين اقدامات كنترل نشود، انسولين تزريقي مورد نياز مي شود فقط انسولين مصرفي بايد از نوع انساني باشد تا از احتمال تشكيل آنتي بادي- انسولين در مادر و جنين جلوگيري شود.
بعد از زايمان تقريباً 90% زنان مبتلا به GDM به حالت نرمال بر مي گردند ولي با اين حال اين زنان بعداً تا 60% احتمال ابتلا به ديابت نوع 2 دارند كه البته اين احتمال با نرمال نگاهداشتن وزن كاهش مي يابد.
- زناني كه مبتلا به GDM مي شوند، 6 هفته بعد از زايمان بايد به منظور تشخيص ديابت، غربالگري شوند.