بیشتر اوقات سعی کنید اصلا واکنشی از خود نشان ندهید :
توصیه میشود واکنش شما نسبت به لکنت فرزندتان همانند عکس العمل شما نسبت به صحبت های عادی و روان او باشد.
لکنت میتواند بصورت یک مسئله مزاحمت انگیز و پریشان کننده برای کودک در بیاید،در این صورت بی توجهی کامل شما نادرست خواهد بود.در این حالت سعی کنید بدون ابراز هر گونه انتقاد یا دلسوزی و یا حتی حالتی از تعجب به او نشان دهید که متوجه نحوه صحبت او شده اید. لازم نیست که شما به کودک بگویید که او باید یک کاری در مورد آن بکندتا جلوی وقوع لکنت را بگیرد. شما ممکن است خطاب به او بگویید: (واقعا در گفتن آن کلمه گیر کرده بودی) یا (خیلی به زحمت افتادی تا اون کلمه را بگی) و یا (اصلا خنده دار نیست مگه نه؟). این قبیل اظهارات باید بعنوان واقعیتهای موجود تلقی شود.در مواقع دیگری با نگاه متبسمی به کودک بگویید که (بعضی وقتها کلمه ها خیلی راحت از دهان آدم بیرون نمی آیند).
ما معمولا در کلینیک گفتار درمانی با مادرانی مواجه میشویم که بخوبی یاد گرفته اند که با این مشکل به نحو زیبایی برخورد نمایند. یک مادر احساس نگرانی و ترس خودش از لکنت کودک را به یک نگرشی از تحسین و تشویق برای پسرش که توانسته بود علیرغم لکنت شدید،ارتباط کلامی مستمری با دیگران برقرار نماید تبدیل کرده بود.این نوع تحسین واقعا در صدای مادر منعکس بود.
ما اذعان داریم که چقدر مشکل است که شما نگرانی و احساس تاسف خود را زمانی که کودک شما با لکنت تقلا می کند،بروز ندهید .سعی کنیدنگرانی و اضطراب خود را کنترل کنید.البته منظور ما این نیست که همه احساسات دلسوزانه خود در مورد کودک را سرکوب کنید بلکه نظر ما این است که بگذارید این احساسات بصورت یک نگرش مثبت و علاقه و محبت سازنده شما نسبت به کودک جلوه گر شده و کودکتان را به مراتب بیش از یک فرد دارای لکنت ببینید .
مسئله لکنت کودک یک بعد فوق العاده کوچکی از ابعاد گوناگون و یکپارچه وجود اوست . واقعا لکنت یک مسئله کوچک است مشکلی است که لازم است در رفع آن تلاش شود درست مثل شب ادراری و یابا بینی ور رفتن کودک. در کار کردن با این اختلال باید بسیار ظریف و حساس عمل کرد .
با تشویق کودک به صحبت کردن،ترسها و دلسردیهای او را کم کنید :
یکی از بهترین روشها برای این منظور این است که کودک ر ترغیب و تشویق نمایید که درباره دلسردی ها و سرخوردگی ها، ترسها و نگرانیها و اضطرابهایش صحبت کند. این بدان معناست که شما باید خودتان را آماده کنید تا بدون آنکه بخواهید انتقادی از او کرده و یا رفتارش را تکذیب نمایید کاملا احساسات کودک را درک کرده و بپذیرید. باتوجه به اینکه این احساسات کودک نشانه هایی از ضعف و بی کفایتی او نیست. اینها نشان میدهند که کودک شما یک انسان است.
یکی از والدین با بازگو کردن تجارب خودش در گذشته و حال در مورد ترس، توانسته بوداین فکر را به کودک بقبولاند که هر کس از بعضی چیزها ترسیده و یا می ترسد بنابراین اشکالی ندارد که آدم از چیزهای خاصی بترسد اما آنچه مهم است این است که ما میتوانیم یاد بگیریم که میزان ترسمان را کاهش بدهیم.
بسیاری از ترسهای کودک ممکن است ارتباط مستقیمی با صحبت کردن او نداشته باشند اما همه اینها در مجموع میتوانند بر رفتار کودک تاثیر گذاشته و باعث شوند که او بیشتر دچار درنگ و وقفه در گفتارگردیده و یا از صحبت کردن گریزان باشد . گفتگو با کودک پیرامون ترسهای او و اطمینان دادن به او که شما او را با همه وجود میپذیرید و دوست دارید موجب خواهد شد تا بطور قابل ملاحظه ای تاثیرات منفی ترسهای کودک از بین بروند.
حمایت بیش از حد از کودک
سعی کنید با حمایتهای بیش از حد و افراطی باعث افزایش ترسهای کودک نشوید . درست نیست که همه کارهای کودک را شما برایش انجام بدهید و یا اینکه برنامه زندگی کودک را به گونه ای تنظیم کنید که دیگر لازم نباشد او صحبت کند . اگر کودک دوست دارد با تلفن صحبت کند او را در این مورد ترغیب نمایید . به خاطر داشته باشید که حمایتهای بیش از حد از کودک،در نهایت لکنت و ترس او را از صحبت کردن بیشتر میکند .