با توجه به شیوع گسترده بیماریهای مزمن در دهه های اخیر و نبود راه حلهای درمانی قاطع برای بسیاری از آنها، امروزه توجه به پیشگیری از بیماریها چه در مورد بیماریهای حاد و اپیدمی آنها که از قبل وجود داشته و چه در مورد اپیدمی بیماریهای مزمن که معضل امروزجوامع رو به توسعه میباشد بیشتر شده است.
هومیوپاتی با نگرش ویژه خوددر بهره گیری و شناخت دقیق سرشت (constitution)- حساسیتها(susceptibility) و استعداد ابتلائات هر شخص به اپیدمی های حاد و مزمن (miasm) هنر خود را در زمینه پیشگیری ، بسیار بیشتر از سایر رشته های طب مکمل و حتی پزشکی رایج نشان داده است و گواه این مدعا در تاریخچه هومیوپاتی بارها به اثبات رسیده است.
مواردی از آنها شامل 1- کنترل همه گیری لپتوسپيروز در سال 2007 در کوبا 2- کنترل همه گیری مالاریا در کنیا در سال 2003 3-تب Dangueدر هند در سال 1996 4- کنترل همه گیری آنفولانزا در هند سال 1968-70 5- همه گيري مننگوكوك در برزيل 1974 6- پوليوميليت 1975 در آفريقاي جنوبي 7- وبا در 1849 8- كاهش حملات آلرژي هاي فصلي(تب يونجه) 2004 9- همه گيري آبله در 1907 با efficacy در حدود 97% توسط دكتر Eaton در انستيتو هوميوپاتي آمريكا 10- كاهش حملات آسم در سال 2001
داروهاي هوميوپاتي با متعادل كردن روندهاي فيزيولوژيك در بدن بسياري از پروسه هاي بيماري زا در بدن را قبل از علامت دار شدن ميتوانند به حالت نرمال برگردانند. داروهاي هوميوپاتي با مكانيسم عملكردي بر اساس تنظيم كاركردهاي فيزيولوژيك و تقويت كامل سيستم ايمني بسياري از خطاهاي متابوليسمي ژنتيكي و ايمونولوژيكي بدن را قبل از بروز پيشگيري مي نمايند كه اين قابليت در ساير رشته هاي طب مكمل به اين وضوح قابل اثبات توسط كارآزماييهاي باليني نيست.
درمانهاي سرشتي در هوميوپاتي در طول تاريخ هوميوپاتي بارها اثبات كننده اين مدعا بوده اند كه با شناخت درست سرشت هر فرد ضمن پيش بيني از استعداد ابتلائات با تجويز داروي مناسب براي تعادل آن در پيش گيري از بروز بيماريهاي مزمن نيز نقش به سزايي دارند.
فرضيه ميازم هانمن در اواخر زندگي وي و نيز استفاده از داروهايي موسوم به نوسودها(nosodes) در هوميوپاتي بر اساس همين قابليت تعريف شده اند تا جاييكه عده اي هوميوپاتي را براي راحتي تعريف عملكردي معادل واكسيناسيون فرض ميكنند.
هانمن به وضوح در آفورسيم 73 ارگانون از قابليت داروي هوميوپاتي bell در پيشگيري از مخملك و Aconite در پيشگيري از purpura miliaris صحبت ميكند يا در كتاب بيماريهاي مزمن خود در مورد اپيدمي تيفوس در سال 1813 ذكر ميكند كه 180 مورد با اين شيوه درمان شده و تنها 2 مورد فوت شده اند در حاليكه مورتاليتي در آن زمان براي پزشكي رايج در مورد تيفوس 30% بوده است.
در شرح حالهاي (case series ) ثبت شده هوميوپاتي با ذكر منابع معتبر در بسياري از موارد هوميوپاتي حتي موفق شده عوارض واكسيناسيون را در بسياري از موارد پيشگيري يا درمان كند كه نمونه اي از آنها در مورد بكارگيري داروهاي sil-thuja-sulphدر واكسيناسون سه گانه يا آبله قابل ذكر است.
در بيماريهاي حاد اپيدميك نحوه تجويز داروي هوميوپاتي بر اساس انتخاب genus epidemius remedy ميباشد كه در حقيقت بكارگيري دارو براي توليد بيماريهاي مصنوعي دارويي(medicinal disease) شبيه اپيدمي بيماري طبيعي است و چون بر اساس قوانين هوميوپاتي همزماني دو بيماري مشابه در بدن غير ممكن است با توليد بيماري مصنوعي دارويي كه كنشي كوتاه مدت دارد ميتوان مانع ابتلا به بيماري طبيعي حقيقي گرديد.