بنا بر تحقيقي که در سوئد انجام شده ،اضطراب، افسردگي و بي خوابي خطر ابتلا به بيماري قند را در مردان افزايش مي دهد. به گزارش ايرنا, اين محققان کشف کرده اند که خطر ابتلا به نوع دوم از بيماري ديابت در مرداني که "فشار روحي" زيادي دارند بيش از دو برابر مرداني است که کمتر دچار تنش مي شوند.
اين تحقيق که با مشارکت دو هزار و 217 مرد 70 تا 51 ساله و همچنين سه هزار و 100 زن انجام گرفته است، ارتباطي ميان تنش با ابتلا به بيماري قند در زنان پيدا نکرده است.
محققان سوئدي نتيجه تحقيقات خود را در مجله "طب ديابت" چاپ کرده اند و در آن آورده اند که تنش رواني ممکن است بر تنظيم هورمون ها توسط مغز تاثير بگذارد. 10 سال پيش محققان از مرداني که قند خون آنها در حد نرمال بوده است درباره ميزان فشارهاي رواني آنها از جمله اضطراب ، بي خوابي و افسردگي سوال کردند بعد از هشت تا 10 سال قند خون آنها را آزمايش کردند. مرداني که بيشترين تنش روحي داشته اند بيش از دو برابر مرداني که تنش کمتري داشته اند به بيماري ديابت مبتلا شده بودند.
تحليل بيشتر نتيجه تحقيقات نشان داد که اين ارتباط مستقل از ساير عوامل، از جمله سن، وزن بدن، سابقه ديابت در خانواده، مصرف سيگار، فعاليت جسماني و طبقه اجتماعي و وضع مادي بوده است.
که پيش از اين محققان ارتباط ميان افسردگي و امراض قلبي را کشف کرده بودند و به ارتباط ميان افسردگي و ديابت نيز مشکوک شده بودند. او گفت: "ممکن است اين ارتباط نتيجه تاثير تنش رواني بر تنظيم هورمون ها توسط مغز باشد، چون افسردگي روي رژيم غذايي فرد و همچنين فعاليت بدني او اثر منفي مي گذارد."
زنان و مردان معمولا از استراتژي هاي متفاوتي براي تحمل تنش رواني استفاده مي کنند که ممکن است تفاوت در تاثير استرس بر قند خون را توضيح دهد: "زنان به طرق مختلف علائم تنش و افسردگي خود را ابراز مي کنند در حالي که مردان کمتر حاضرند اذعان کنند که چنين احساساتي دارند و معمولا با مشروب خواري و مصرف مواد مخدر و ديگر رفتارها اين نوع احساسات را سرکوب مي کنند."
خواب پريشان خطر ابتلا به ديابت را افزايش مي دهد
ميان ديابت و کمبود خواب ارتباط وجود دارد اما بر اساس تحقيق ديگري محققان آمريکا نيز مي گويند خواب پريشان مي تواند خطر ابتلا به بيماري ديابت را افزايش دهد. تيم محققان دريافت که تعدادي داوطلب پس از چند شب بدخوابي، به خاطر بيدار شدن در اثر صداي بلند درست در هنگام فرو رفتن به خواب عميق، نسبت به انسولين مقاومت نشان دادند.
اين ناتواني بدن در عدم تشخيص علائم انسولين به بالا رفتن سطح قند خون، افزايش وزن، و در نهايت ابتلا به ديابت نوع دوم منجر مي شود. مطالعات قبلي نشان داده بود که ميان ديابت و کمبود خواب ارتباط وجود دارد.
همچنين از قبل معلوم بود که عميق ترين خواب، موسوم به خواب موج-آرام، به تغييراتي در بدن که بر متابوليسم تاثير مي گذارد مربوط است. براي آزمايش کردن تاثير کيفيت خواب بر کنترل گلوکوز خون، 9 مرد و زن سالم ابتدا براي دو شب متوالي تحت نظر قرار گرفتند تا الگوهاي عادي خواب در آنها مشخص شود. سپس براي سه شب متوالي پس از آن، محققان آنان را هر گاه به خواب عميق فرو مي رفتند با صداي بلند بيدار کردند. البته در اين مدت ميزان خواب آنها در مجموع ثابت ماند.
پس از تزريق گلوکوز به داوطلبان و اندازه گيري ميزان قند خون و واکنش انسوليني آنان در ساعات روز، محققان دريافتند که حساسيت هشت نفر از آنها در مقابل انسولين کمتر شده است.
افزايش موارد ديابت نوع دوم نگران کننده است و مهم است عوامل آن به خوبي درک شود. وي گفت: "ما قبلا نشان داده بوديم که محدود کردن مقدار خواب در افراد بالغ اما جوان تحمل بدن در برابر گلوکوز را پايين مي آورد." "داده هاي جديد نشان مي دهد که نه تنها کاهش ميزان خواب، بلکه افت کيفيت خواب نيز در خطر ابتلا به ديابت نقش دارد."