ایا اسیبهای دوران کودکی قابل جبران است یا فرد تا اخر عمر محکوم به تحمل مشکلات ناشی از گذشته است ؟
این دیدگاه که علت بسیاری از اضطرابها و شکستها و مشکلات را باید در کودکی فرد جستجو کنیم ،منجر به ایجاد این دیدگاه منفعلانه شده است که فرد مقهور گذشته است و کاری از او بر نمی اید .
اگر هر فردی با جدیت به شناخت خود بپردازد و در جهت تغییر تلاش کند و از همه مهمتر؛ مسئولیت خود را در ایجاد شرایط کنونی بپذیرد بهبودی در انتظار او خواهد بود .
در رواندرمانی تحلیلی درمانگر بر شناخت مکانیسم های دفاعی فرد تمرکز می کند و در مسیر بهبودی با فرد همراهی می کند .ما با هم تلاش می کنیم تا عواقب دشواریهای گذشته را از بین ببریم. زماني که در تله هاي زندگي گیر مي افتیم یعني درکودکي شرایطي داشتیم که نیازهاي عاطفي ما برآورده نشده و حالا هم در بزرگسالي برآورده نمي شود.
براي برآورده کردن نیازهایمان باید از نقش کودك عصباني بیرون بیاییم و بزرگسال شویم. زماني بزرگسال مي شویم که :