همی پلژی : ( cp یکطرفه , 1 و 2 GMFCS )
تزریق درعضلات گاستروکنمیوس و برخی اوقات سولئوس یک پیشرفت بسیاری اندک را در عمل دورسی فلکشن مچ پا درفازstance وفاز swing راه رفتن نشان می دهد.برخی اوقات پاشنۀ پا در واروس همراه با inversion در mid foot دیده میشودکه به واسطۀ فعالیت بیش ازحد عضلۀ تیبیالیس خلفی است در اینصورت به این عضله نیز تزریق انجام می شود.این درمانها یک پوزیشن مناسب برای پا درAFO بوجود می آورند و همچنین می تواند در صورت لزوم همراه با گچ گیری سریال بکار میرود. موارد همی پلژی شدید با اسپاسم همسترینگ, تزریق BTX-A به این عضله نیز مفید می باشد. تزریقات اندام فوقانی برخی اوقات عملکرد را درکودکان همی پلژی بهبود می بخشند.ممکن است عملreach ازطریق درمان فلکسورهای آرنج(بایسپس,براکیالیس , براکیورادیالیس(و هم چنین فلکسورهای مچ دست (فلکسورکارپی رادیالیس واولناریس افزایش پیداکند.پروناتورترس ممکن است باعث بهبود sup گردد اگرچه این عضله اکثراً کانترکچر ودفورمیتی ای به صورت فیکس دارد.تزریق به عضلات فلکسورانگشتان (فلکسور سطحی وعمقی انگشتان)می تواند مفید باشد. دفورمیتی Thumb in palm دردسرساز می باشد وتسکین آن از طریق فلکسور تزریق به داخل پولیسیس برویس و آپوننس پولیسیس صورت می گیرد.
دای پلژی : (cp دوطرفه, 2 و 3 و4 GMFCS )
ارزیابی دقیق درتعیین عضلاتی که مسئول انحراف راه رفتن درکودکان دای پلژی که متحرک می باشند تعیین عضلات جهت تزریق مفید می باشد.Crouch gait رایج است و اغلب به واسطۀ flex hip که ناشی از فعالیت بیش ازحد عضلۀ پسوآس است بوجود می آید. Hip flex باعث flex در زانومی شود به علت اینکه فعالیت همسترینگ ها به عنوان اکستنسورhip و فلکسور زانو عمل می کنند پس درمان عضلۀ پسوآس زانو را نیزصاف خواهد کرد.Flex بیش از حد زانو در فاز stance مهمترین علت toe walking در دای پلژی ها می باشد. همراه با درجات اسپاسم یا کانترکچرعضلات کاف که باعث plantar flex می شود.تزریق می تواند در گاستروکنمیوس انجام گردد.در مورد تزریق عضلۀ سولئوس باید دقت کرد چون درمان بیش ازحد می تواند منجر به دورسی فلکشن غیرارادی گردد. برخی اوقات مچ پا درحالت inversion است وتزریقات تیبیالیس خلفی توصیه می شود.Trendelenburg gait (شامل افتادن هیپ در سمت swing است) واغلب در ترکیب با Scissoring می باشد نیاز به تزریق به عضلات اداکتورهیپ دارد.اگرچه این سری عضلات جهت حرکات بدن وپیشروی بدن درهنگام راه رفتن با اهمیت هستند واگراحیاناً تزریق به صورت اشتباه صورت گیرد راه رفتن فرد ازبین خواهد رفت.
آنالیز gait در صفحۀ کرونال درچنین شرایطی مفید می باشد که می تواند نشان دهد که پای swing از یک لگن افتاده آویزان می باشد اگراداکتور درهمین سمت بیش از حد فعال باشد پا را از خط وسط عبور خواهد داد اما اگر لگن بواسطۀ ضعف عضلات ابداکتور سمت مخالف آویزان یا افتاده باشد این اتفاق هرگز نخواهد افتاد.BTX-A درموقعیت گفته شده زمانیکه علاوه بر اسپاسم کانترکچر عضلانی قابل توجهی نیز وجود داشته باشد مفید است.برخی اوقات اسپاسم گسترده است و تزریقات موضعی, BTX-A کافی نیست. درمان های دیگر اجباراً استفاده می شود.درمان آنتی اسپاستیک خوراکی که شامل باکلوفین ودنترولین وتیزانیدین می تواند امتحان شود .اما این داروها به علت اثرات جانبی آرام بخشی محدودیت های قابل توجهی دارند.
دربرخی کشورها قطع ریشۀ اعصاب دورسال جهت کاهش هایپرتنوسیتۀ کلی در اندام تحتانی رایج است. اما در انگلستان متداول نیست .نگرانی اینستکه این روش یک روش تهاجمی برای بدست آمدن عملکردی کوچک و عوارض قابل توجه می باشد .سرعت پیشرفت حرکتی درکودکان دای پلژی در حدود سن 7 سالگی بدلیل شکل گیری کانترکچر افزایش عدم تطابق وزن با قدرت عضلات کاهش می یابد.با کاهش کانترکچرو درمان ضد اسپاسم ( شامل BTX-A )که ممکن است جراحی به تأخیربیافتد و با امیدواری ممکن است تعداد پروسه هایی که مورد نیاز است محدود گردد.
کوادروپلژی : ( cp دوطرفه 4 و 5 GMPCS )
مهمترین هدف دردرمان هایپرتنوسیته دراین گروه ازبیماران کاهش دفورمیتی ثانویه بافت نرم استخوان می باشد بویژه دراستخوان های لگن وستون فقرات.برخی کودکان کوادروپلژی بواسطۀ اسپاسم همسترینگ به صورت نامناسب و سخت می نشیند(sacral siting) دراین موارد تزریق در این عضلات به صورت سودمند انجام می گیرد. تزرقات اندام فوقانی اساساً به عنوان کمک جهت انجام حرکات پسیو درفعالیت هایی از قبیل شستن و پوشیدن انجام می گیرد و به ندرت در پیشرفت ارادی عملکرد کودکان مفید خواهدبود.در اینجا امکان دارد هایپرتنوسیتۀ شدیدی در تعداد زیادی از عضلات اندام فوقانی وتحتانی مشاهده شود درمان موضعی با BTX-A برای آنها کافی نیست دارند.درمان های ضد اسپاسم خوراکی می تواند استفاده شود.باکلوفین interthecal میتواند بسیار مؤثر باشد درچنین مواردی بویژه اگراسپاسم به همراه آن باشد
ادامه دارد ...