مرد جوان وقتی فهمید دوستش نمی تواند بچه دار شود به او پیشنهاد اهدای اسپرم داد اما بعد از به دنیا آمدن بچه ها بین او و دوستش درگیری پیش آمد که منجر به قتل شد و حالا او در آستانه محاکمه در دادگاه کیفری قرار دارد.
به گزارش ایرنا، حدود یک سال قبل ، خبرمرگ مردی میانسال به پلیس اعلام شد . نخستین بررسی ها نشان می داد جسد نیمه عریان این مرد در خیابان پیدا شده و بعد از شناسایی هویت جسد که سیاوش نام داشت ، جسد برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد . سازمان پزشکی قانونی علت مرگ را ایست قلبی اعلام کرد و با مجوز پزشکی قانونی جسد دفن شد .
اما برادر سیاوشِ مقتول ، با مراجعه به پلیس گفت : برادرم سیاوش مشکل قلبی نداشت و من فکر نمی کنم برادرم به علت ایست قلبی جان باخته باشد ، ضمن اینکه وضعیت لباس هایش ( لباس منزل به تن داشته ) نشان می داد که وی در جای دیگری مرده و جسدش را به خیابان منتقل کرده اند ..
در ادامه ، پلیس به تحقیق از همسر سیاوش پرداخت که او گفت: همسرم هیچ بیماری نداشت ، حالش خوب بود و همیشه هم به سلامتی اش توجه داشت .همچنین او به ظاهر و لباس هایش هم خیلی اهمیت می داد وهیچ وقت بدون لباس مناسب بیرون نمی رفت . اما جسد او با لباس منزل پیدا شده است که برای من هم عجیب است .
با این حال با توجه به نظریه پزشکی قانونی و اینکه مدارکی بدست نیامد ، پرونده به عنوان فوت طبیعی بسته شد . اما چند ماه بعد برادر سیاوش بار دیگر به دادسرا رفت و مدعی شد برادرش به قتل رسیده است. او گفت: فکر می کنم همسر برادرم در قتل او نقش داشته است ، چرا که او دو ماه بعد از مرگ برادرم با یکی از دوستان او ازدواج کرده است ..
بدین ترتیب مأموران همسر این زن را مورد بررسی قرار داده و دریافتند روز مرگ سیاوش ، این مرد در خانه آنها بوده است و تلفنش در آن محل آنتن داشته است .
این مرد که محسن نام داشت بلافاصله به اداره پلیس احضار شد . هرچند ابتدا منکر این ماجرا بود ، اما چند روزبعد لب به اعتراف گشود و گفت: من سال ها قبل با سیاوش آشنا شدم . من در کار خرید و فروش خانه بودم و سیاوش یک خانه برای مادرش با وساطت آژانس مسکن ما خرید.
بعد متوجه شدم که او به خاطر بچه دار نشدن با همسرش اختلاف پیدا کرده است. به همین خاطر پیشنهاد دادم که به او اسپرم اهدایی بدهم تا بچه دار شود که پذیرفت .
اقدام درمانی تلقیح اسپرم من به همسرش توسط پزشک انجام شد ولیلا دوقلو باردار شد . وقتی بچه های دوقلو به دنیا آمدند مهرشان به دلم افتاد . وقتی آنها را می دیدم انگار بچه های خودم را می دیدم ، نمی توانستم از آنها دل بکنم .
به همین خاطر مدام برای دیدن بچه ها به خانه او می رفتم و شاهد بزرگ شدنشان بودم . با آنها بازی می کردم و برایشان اسباب بازی می خریدم . سرنوشتشان برایم مهم بود ، وقتی سیاوش دعوایشان می کرد من خیلی ناراحت می شدم و به او تذکر می دادم که بچه ها را دعوا نکند .
تا اینکه یکروز سیاوش از من خواست دیگر به خانه اش نروم . گفتم چرا نباید به خانه ات بیایم ؟ گفت از تو بدم می آید آنها بچه های من هستند ، اما تو به آنها خیلی محبت می کنی و بچه هایم به تو علاقه مند می شوند .
روز حادثه من با خودرو به دنبالش رفتم تا با هم صحبت کنیم . اما داخل خودرو موضوع بچه ها و اسپرم اهدایی پیش آمد و با او درگیر شدم ، به او گفتم تو حق نداری مرا از بچه هایم جدا کنی ، بعد هم با مشت محکم به شانه اش زدم که ناگهان نفسش بند آمد و کبود شد . هرچه سعی کردم کمکش کنم نشد .
آنقدر ترسیده بودم که جسد را کنار خیابان رها کردم . پیراهنش را درآوردم که اثر انگشت من روی آن نباشد . اما من هیچ کاری نکردم ، قسم می خورم من او را نکشتم . من فقط یک مشت به او زدم .
سپس کارآگاهان به سراغ همسر سابق سیاوش رفته و او مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: من از ماجرای قتل خبر ندارم. من و سیاوش بچه دار نمی شدیم . سال های زیادی بود که با هم ازدواج کرده بودیم اما مشکل از سیاوش بود که اسپرم نداشت ، ما تصمیم گرفتیم از جنین اهدایی استفاده کنیم .
شوهرم یک روز به من گفت دوستش محسن گفته که به ما کمک می کند تا با اسپرم اهدایی او ، ما بچه دار شویم . ما به یک مرکز ناباروری رفتیم و درخواست تزریق اسپرم اهدایی ( از دوست شوهرم ) را کردیم .
در مرکز دارو به من دادند و تخمکهای من را کشیدند وبا اسپرمهای محسن بارورکردند ، وجنین هایی که با لقاح مصنوعی ( آزمایشگاهی ) تولید شد ه بود در رحم من گذاشتند . من سه قلوحامله شدم . هنگام بارداری یکی از آنها سقط شد و فقط این دختر و پسردوقلوزنده ماندند .
زندگی ما با بچه دارشدن رنگ وبوی دیگری بخود گرفت و محسن که مجرد بود هم گاه و بیگاه ، زمانی که شوهرم در خانه بود منزل ما می آمد . کم کم رفت و آمدش بیشتر شد . او عاشق بچه ها بود و اسباب بازی برایشان می خرید و همیشه با آنها بازی می کرد .
من و محسن هیچ ارتباط نا مشروعی با هم نداشتیم ، وقتی شوهرم فوت کرد ، محسن از من خواستگاری کرد . من هم برای اینکه بچه هایم بی پدر نباشند و در مخارج آنها کم نیاورم ، قبول کردم وبا او ازدواج کردم .
مادر دو قلوها ادامه داد که چون می دانستم محسن بچه ها را خیلی دوست دارد با او ازدواچ کردم و من هیچ نقشی در مرگ شوهرم نداشتم و ازدواجم با محسن هم بدون آگاهی از درگیری او با شوهرم بود ..
بعد از پایان بازجویی ها با توجه به شکایت برادر سیاوش و سایر مدارک موجود در پرونده ، محسن با قرار بازداشت به زندان فرستاده شد وکیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد .
کپی از خبرگزاری پانا
به دلیل پیشگیری از بروز چنین وقایعی ما اکیدا توصیه میکنیم که از فرد آشنا اسپرم ، تخمک یا جنین نگیرید .
مجلس شورای اسلامی نیز به همین دلیل در قانون اهدا جنین گفته که گیرندگان و اهداکنندگان جنین نباید همدیگر را بشناسند و مسئولیت انجام اینکار بعهدۀ مراکز ناباروریست .
دکتر عنایت الله ایزدی در اصفهان متخصص اورولوژی ، تشخیص و درمان ناباروری مردان اعمالی نظیر بارداری با اسپرم اهدایی ، IUI ، فریز اسپرم را با درصد موفقیت بالا و تجربه چندین سال رضایت مندی بیمارانشان انجام می دهند .