این مقاله تعامل بین فعالیت بدنی و تغذیه را دراوایل دوران زندگی بررسی می کند و نشان می دهد،چنین تعاملی تأثیر به سزایی بر رشد و متابولیسم مراحل بعدی دارد.وقایع دوران ابتدایی زندگی نتایج طولانی مدت یا کوتاه مدتی را به همراه دارد.برای مثال،تغذیه در طول بارداری یا دوران قبل از تولد،برمیزان رشد و نمو مراحل بعدی و نهایتاً اندازۀ بدن مؤثر است.بعضی بیماری ها منشأ جنینی دارند.کمبود آهن دردوران بارداری به افزایش نسبت وزن جفت به جنین منجر می شود و این موضوع باعث افزایش فشارخوننورادان در مراحل بعدی می گردد.گرچه تاکنون توجه بسیار زیادی به موضوع تغذیۀ نامناسب شده،ولی بازده انرژی بس از تولد کمتر مورد توجه قرار گرفته است.ضروری است،سنجش های دقیقی دربارۀ میزان متابولیسم پایه و بازده انرژی بیشتر از مقادیر پایه-به خصوص در فعالیت های بدنی- وتعامل بین فعالیت های بدنی و بازده انرژی به عمل آید.فعالیت های بدنی که بیشترین بخش بازده انرژی میزان متابولیسم پایه محسوب می شود،اولین سازوکاری است که در شرایط جذب ناکافی مواد غذایی حذف می شود.مشاهده شده است،کاهش انرژی دریافتی از راه موادغذایی به همراه فعالیت بدنی،به رشد آرام،اندازۀ بدن کوچکتروطول عمر بیشنر در موشها منجر می شود که پیامد آن،شیوع کمتر بیماری های مزمن در سنین بالاتر است.
مطالعه روی حیوانات
تأثیر تغذیه پس از شیردهی،بر افزایش فعالیت بدنی خود به خودی،ترکیب بدنی و مقاومت قلبی درمراحل بعدی:موش های خواهروبرادری که در گروه های کوچک وبزرگ قرار گرفتند،از نظر نمو و رشد ترکیب بدن متفاوت بودند.موش هایی که در گروه های بزرگ شیر می خورندn=12))،حتیدر شرایط غذایی طبیعی پس از شیردهی،غذای کمتری می خورند و کوچکتر ولاغرتراز گروه کوچکn=6))بودند.به این دلیل که موش های گروه بزرگ در مقایسه با موش های گروه کوچک که سنگین تر هم بودند،به حداکثر فعالیت بدنی خود به خودی دست یافته بودند.درواقع،موش هایی که در گروه بزرگ شیرمی خوردند،حرکت بسیار زیادی برای یافتن سینۀ مادرمی کردند وقطعاً کمتر از حد معمول شیر می خوردند.مشخص شد،این موش ها نسبت به مواد سمی تهدید کننده قلبی مقاومت زیادی دارند و پس از تزریق ایزوپرنالین،به ندرت دچار مرگ های ناگهانی می شوند.تحقیقات نشان داد که جذب انرژی وبازدهی آن در هر واحد وزن بدن در حیوانات در حال رشد،نسبت به حیوانات بزرگ تر از همان گونه درمان رشد،بیشتر از دوره های بعدی است.هم چنین،میزان متابولیسم پایۀ بالاتروفعالیت خودبه خودی بیشتری دارند.
درصد چربی ذخیره عموماً در زمان رشد کمتر،و حساسیت قلبی نسبت به مواد سمی بسیار ناچیز است.طی یک آزمایش،موش های در حال رشد تا 49 روز پس از شیردهی جذب پروتئین و انرژی کمتری داشتند(حیواناتREP)،همچنین،مادران این موش ها در دوران بارداری پروتئین کمی(5%)دریافت می کردند.این موش ها فعالیت بدنی خودبه خودی بالاتری داشتند و مقاومت قلبی آنها نسبت به مواد سمی بسیار بیشتر بود.این تعامل بین فعالیت بدنی و مصرف کم پروتئین،تأثیر به سزایی بر رشد فعالیت های حرکتی در مراحل بعدی زندگی دارد.
تأثیر فعالیت بدنی درطول بارداری بررشد نوزادان درمراحل بعدی:غالباً امکان افزایش فعالیت حرکتی نوزادان تا بعد از شیردهی وجود ندارد.فرزندان موش های مادری که در دوران بارداری فعالیت های هوازی روزانه را انجام می دادند،در مقایسه با فرزندان موش های مادر گروه کنترل و غیر فعال،بعد از 100روزگی تفاوت های اساسی در زیر ساختارهای قلبی،یعنی یعنی تعداد مویرگ ها و تارها در هر میلی متر مربع در عضلۀ قلب،داشتند، همچنین نسبت مویرگ به تار در نوزادان موش های مادر تمرین کرده بیشتر وسیر انتشار(یعنی فاصله بین مرکز مویرگ و مرکز تار عضلانی)کوتاه تر بود. تمرین در طول دورۀ پس از تولد،تأثیر کمتری بر زیرساختارهای قلبی دارد،اما گاهی اوقات چنین تمریناتی به تمرینات مادر درطول بارداری اضافه وباعث می شوند،اثرات مثبت تمرینات مادردردوران بارداری بروز کند.تمرین در طول بارداری متابولیسم عضلۀ اسکلتی نوزادان را تا 28 روزگی تغییر نمی دهد.این موضوع با نبود تغییرات آنزیمی نشان داده شده است.
تأثیر تمرین در طول بارداری بر متابولیسم چربی در نوزادان:افزایش جذب موادغذایی در موش های مادر تمرین کرده در طول هفتۀ دوم بارداری،نسبت به دوره های دیگر بیشتر است.بارداری به طور طبیعی باعث افزایش غلظت پلاسما،تری گلیسرول و کل کلسترول در طول سومین هفته می شود که در موش های باردار تمرین کرده،نسبت به موش های کم تحرک کمتر است. تحقیقات نشان داد،فعالیت مادران در دوران بارداری باعث غلظت بالاتر کلسترول،نسبت بیشتر اسیدهای چرب و بیوسنتز کلسترول پائین تر در رودۀ کوچک نوزادان100 روزۀ آن ها،نسبت به مادران کم تحرک می شود.
تأثیر تغذیه در اوایل دوران زندگی بر افزایش شاخص حجم بدن و چاقی در مراحل بعدی: «BMI» به طوراساسی با جذب مواد غذایی در دوران رشد کودک مرتبط است و با کل چربی بدن درهمۀ گروه های سنی همبستگی دارد.BMI در اولین سال بعد ازتولد افزایش و سپس کاهش می یابد.این کاهش از نظر زمانی تقریباً مقارن وقتی است که کودک راه رفتن مستقل را شروع می کند و بعلاوه فعالیت بدنی و بازده انرژی اش نیز زیاد می شود.کاهشMBI معمولاً تا شش سالگی افزایش می یابد و این در حالی است که هنوز فعالیت بدن خودبه خودی در سطح بالایی قرار دارد،ولی سطح این فعالیت با شروع سن مدرسه کاهش می یابد.
بازگشت زودهنگام MBI،یعنی قبل از 5/5 سالگی،احتمال چاقی کودک را در نوجوانی با بزرگسالی افزایش می دهد.در یک مطالعه بلند مدت نشان داده شده که جذب بالای پروتئین در دوسالگی ممکن است،زمینه ای برای افزایش چاقی در مراحل بعدی فراهم کند.جذب پروتئین با بازگشت MBIرابطۀ عکس دارد.یعنی پروتئین بیشتر در رژیم غذایی دوسال اول زندگی،با بازگشت زودهنگامMBI همراه است.درصد پیشنهادی پروتئین 12درصد است و باید نسبت پروتئین گیاهی معادل یک باشد.استفاده از شیرخشک با کربوهیدرات و چربی پائین،جذب پروتئین را افزایش می دهد و این شاید یکی از دلایل شیوع چاقی باشد.
نسخه اصلی مطلب تعامل بین فعالیت بدنی و تغذیه دراوایل دوران زندگی و تأثیرآن بر رشد را در سایت شهزاد محمدیان بخوانید.