در مورد دیابت مطلب زیاد است و حتی اکثر پزشکان عمومی به صورت خاص روی این بیماری فعالیت دارند و برای بیماران خود تشکیل پروند می دهند . اما آنچه موضوع را پر اهمیت می کند تعداد روز افزون بیماران دیابتی است که به جمع این بیماران اضافه می شوند . پس باید بررسی را در این باره بیشتر کنیم ،نگرش مردم نسبت به غذا خودرن و چگونه زیستن باید مورد ارزیابی قرار گیرد .
مردم در هر نقطه از این کره خاکی نگرش خاصی به زندگی و نحوه زندگی کردن دارند که می تواند در پیشگیری یا درمان این بیماری موثر باشد،اساسا ما باید بدانیم برای چه منظور و به چه قیمتی کار می کنیم ، آیا محل و نوع کار ما با شرایط جسمی ما منطبق است ، آیا کار کردن و کارکردن و باز هم کار کردن به امید اینکه فردای بهتری داشته باشیم نیاز به برنامه ریزی در همه جوانب آن ندارد ، خیلی از ما زمانی که موقع استراحت و لذت بردن از زندگی است را موکول به بازنشستگی می دانیم حال به فرض اینکه این تحلیلی درست باشد سوال اینجاست که در این دوره آیا شرایط مطلوبی از نظر جسمی و روحی داریم تا بتوانیم از آن لذت ببریم.
در مورد بیماری دیابت و نحوه برخورد پزشکی با آن من مطلبی را در ادامه خواهم آورد . اما انچه در دیابت به آن پرداخت نمی شود مبحث در پیش روست که خیلی مایلم شما نیز در نوشتن آن مرا یاری کنید . از مکانیسم خوردن غذا و ازاد شدن قند خون در بدن شروع می کنیم ؛ وقتی که ما در یک وعده غذا می خوریم مثلا در وعده صبح بعد از چند دقیقه قند خون ما شروع به بالا رفتن می کند. حال اگر در بین غذاهای ما مواد نشاسته ای و قندی بیشتری باشد بالا رفتن قند خود تند صورت می گیرد . قند خون ناشتا یک فرد در حالتی که 8 ساعت غذا نخورده باشد بین 70 تا 110 می باشد.
حال در حالتی که ما شروع به خوردن می کنیم قند خود به سمت بالا می رود و تا نزدیک 180الی 190 پیش می رود در این حالت پانکراس لوزولمعده شروع به ترشح انسولین می کند تا با فرامین صادره شروع به کاهش قند خون کند تا قند خون به سمت واحد 110 نزدیک شود چرا که اگر برای مدت زیادی قند خون بالا تر ازحد نرمال باشد به عروق ریزی که در کلیه ها و چشم و قلب و.... فشار وارد می شود . حال تصور کنید که در وعده صبحانه ما حدود 400 کالی انرژی دریافت کرده باشیم ( حدود ساعت 7) این فرد تا حدود ساعت 10 دچار احساس گرسنگی نمی شود چرا که کالری دریافتی در وعده صبحانه قند خون وی را بالا تراز 70نگاه می دارد اما هرچه زمان می گذرد احساس گرسنگی وی بیشتر می شود که در این زمان بخشی از چربیهای بدن به کمک می آید و با سوختن قند مورد نیاز را تامین می کند که این عمل و مکانیسم آن به این راحتی نیست.
حال اگر در بین روز ما مقداری غذا در حدود 200 کالری دریافت کنیم ؛قبل از اینکه قند خون افت کند دوباره دلگرمی و آرامش را حس خواهیم کرد اما اگر تا ساعت 14 الی 15 چیزی خورده نشود فرد با حداقل قند خون که نزدیکیهای 70 است روز را سپری می کند و در وعده ناهار به علت اینکه گرسنگی شدیدی را تجربه کرده مقدار زیادی غذا دریافت خواهد کرد که این موضوع باعث دریافت بیش از حد غذا و تحریک ترشح انسولین شده که این موضوع باعث تبدیل قندهای آزاد به چربی می شود تا از بالا رفتن قند خون و به عبارتی بالا مانده قند خون برای مدت طولانی پیشگیری کند که این موضوع به نفع بدن نبوده و خیلی زود با نزدیک شدن قند خون به سمت عدد 70 بدن دوباره حالت کرختی و خستگی را حس کرده و فرد وارد یک سیکل معیوب کرده و نیاز به دریافت غذا های شیرین توسط فرد حس می شود و این همان است که افرادی که بی نظم در تنظیم برنامه غذایی روزانه هستند به زبان می آورند و این جمله را شما بسیار شنیده اید. بارها مراجعین من تاکید می کنند که حاضر به پذیرش هر نوع رژیمی هستند به شرطی که مواد قندی را از آنها نگیریم.