این اختلال با یک وسواس فکری مفرط نسبت به اندازه ی بدن ، نگرانی نسبت به رژیم (به شکل پرهیز غذایی) ، لاغری و امتناع از خوردن غذای کافی (جهت حفظ وزن بدن در کمترین حد طبیعی ) مشخص می شود. افراد مبتلا به این اختلال تصور بدی از اندام خود دارند و علیرغم لاغری و ضعف ، احساس چاقی می کنند. متعاقباً حس آسیب پذیری وبی کفایتی شدیدی در فرد ایجاد می شود.بسیاری از مبتلایان به این بیماری ، باور ندارن که از گرسنگی رنج می برند. آنها غذا می خورند ، امّا غذایی که مصرف می کنند برای حفاظت تعادل انرژی کافی نیست .رفتارهای ورزشی افراطی نیز درارتباط با بی اشتهایی عصبی نمود می یابند.فرد می کوشد تا آنجا که ممکن است با انجام ورزش شدید،انرژی بیشتری مصرف کند.اگر این بیماران بدون درمان رها شوند،20-6 درصدشان دچار مرگ زود هنگام ناشی از خودکشی ، بیماری قلبی یا عفونتها می گردند.
علایم هشدار دهنده ی بی اشتهایی عصبی :
1- احساس چاقی زیاد ، علیرغم وزن طبیعی بدن
2- پرگویی های مکرر در مورد وزن یا شکل بدن
3- وزن بسیار کم
4- نگرانی های مفرط در مورد رژیم غذایی،محاسبه ی کالری غذا و نحوه ی پخت آن
5- شکستگیهای تنشی استخوان (stress fracture)
6- احساس گناه هنگام غذا خوردن
7- احساس نیاز مفرط به انجام فعالیت بدنی شدید (فراتراز احتیاج یک رشته ی ورزشی خاص)
8- حفظ ظاهر بدن در وضعیت استخوانی و نحیف (کمتر از85% وزن مورد انتظار)
9- پرخوری های دوره ای ومتعاقباٌ استفاده از داروهای مسهل
10- ترجیح به غذا خوردن در تنهایی
11- دگرگونی های شدید خلقی
از مهمترین اثرات جسمانی و طبی بی اشتهایی عصبی می توان به موارد زیر اشاره کرد:کاهش فشار خون و سرعت ضربان قلب (برادی کاردی) ، آریتمی های قلبی ، کم خونی وابسته به تغذیه ی ناکافی ، آمنوره ، BMR پایین ، کاهش سطح استروژن خون که منجر به شکننده شدن استخوانها و در نتیجه شکستگیهای تنشی استخوان می شود،پایین بودن درجه حرارت مرکزی بدن ، یبوست ، درد شکمی و نفخ ، مشکلات دندانی ، از دست دادن مایعات بدن و پوست خشک و شکننده.
اقدمات لازم برای برخورد با اختلالات تغذیه ای در ورزشکاران :
اختلالات رفتاری تغذیه ای به راحتی وبا سرعت برطرف نمی شود . بیماری دارای علتی ساده و روشن نیست تا بتوان راه حل واضح و ساده ای پیشنهاد کرد. برنامه های درمانی در ابتدا بر روی حیطه ی روانشناسی متمرکز می شوند . با توجه به شدت بیماری ، سن بیمار و تأثیرآن بر روی سلامت وی ، درمان به صورت سرپایی و یا با بستری شدن در بیمارستان صورت می پذیرد.یک درمان موفقیت آمیز ، معمولا حاصل تلاش دسته جمعی است وشامل خانواده ی فرد،پزشکان،متخصصین تغذیه وروانپزشکان می باشد.روند کار شامل چهار مرحله است:
1- شناسایی و جدا کردن عوامل دخیل در ایجاد بیماری
2- تنظیم اهداف مناسب برای دخالت در سیر بیماری و جلوگیری از ایجاد آن
3- تنظیم خط مشی های طولانی مدت جهت رویارویی با بیماری
4- ابداع برنامه های دراز مدت برای برخورد با وضعیت
در این راه فراهم کردن اطلاعات مربوط به اختلالات تغذیه ای و عواقب آنها ، همرا با جمع آوری یافته های مربوط به رفتارهای تغذیه ای جاری کمک کننده خواهند بود.