توارث، یک عامل احتمالی در سوء مصرف مواد است. تحقیقات متعدد در نوروبیولوژی نشان داده است که مغز انسان مواد روان گردان می سازد. برای نمونه داروهای آرام بخش که در بیرون از بدن انسان ساخته می شوند با مواد آرام بخش تولید شده در درون بدن مشابهت دارند. موادی که به هروئین شبیه است و در داخل بدن ساخته می شود آندروفین نام دارند. تحقیقات بر روی راه های عصبی آناتومیک، احتمال ارتباط بین وابستگی داروئی و گرایش ژنتیکی را تقویت می کند.
امروزه مسئله اعتیاد پا را از مرزهای بهداشت و درمان فراتر نهاده و به یک بحران اجتماعی و پدیده شوم و خانمان سوز تبدیل شده است. سوء مصرف مواد مخدر یکی از بحث انگیزترین مسائلی است که در حوزه روانشناسی و جامعه شناسی نظر متخصصان را به خود جلب نموده است. به طوری که به یقین می توان گفت امروزه استفاده روز افزون از مواد اعتیاد آور یکی از معضلات بزرگ و پیچیده جوامع انسانی شده است.
این پیچیدگی از آنجا ناشی می شود که اعتیاد به مواد مخدر یک معضل زیستی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و نمی توان اعتیاد به موادمخدر را فقط از یک دیدگاه مورد توجه قرار داد، چرا که در این صورت همان طور که تجربه نشان داده است، موفقیت چندانی حاصل نخواهد شد. به عبارت دیگر، اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یکی از چالش های بزرگ در جوامع بشری، دارای ابعاد و زوایای پیدا و پنهان بسیاری است. به همین دلیل این مسئله از جنبه های مختلفی قابل تأمل و بررسی است که هم عوامل به وجود آورنده زیادی و هم پیامد های منفی زیادی در پی دارد.
در این مورد گزارش سالیانه کمیته بین الملل کنترل مواد مخدر بیانگر افزایش روز افزون قاچاق و مصرف نا به جای مواد مخدر و مواد روان گردان است. در این زمینه دفتر پیشگیری از سوء مصرف مواد SOAP در سال ۱۹۹۰ طی مطالعات گسترده بر آورد نمود که: ۴۹ درصد قتل ها، ۸۲ درصد تجاوزها، ۶۲ درصد دعواها و درگیری ها، ۶۹ درصد درگیری منجر به قتل، ۵۰ درصد مرگ و میرهای ناشی از سوانح رانندگی، ۲۷ درصد خودکشی ها، ۳۸ درصد کودک آزاری ها و... با مصرف الکل و مواد مخدر در ارتباط بوده است. متأسفانه آمارهای موجود و مقایسه آن در کشورهای مختلف، وضعیت وحشتناک تری را در کشور ما نشان می دهد.
در کشور ما مصرف مواد مخدر علاوه بر جرائم رایج در سایر کشورها منجر به موارد دیگری چون سرقت، طلاق، انحرافات جنسی و اخلاقی و... هم می شود؛ به طوری که بیش از نیمی از زندانیان کشور ما به نحوی با پدیده اعتیاد در ارتباط هستند. همیشه پاسخ به این پرسش که چرا افراد به مواد مخدر تمایل پیدا می کنند، بسیار دشوار است، چرا که تنها یک عامل منحصر به فرد نمی تواند شخص را به سوی اعتیاد سوق دهد و در واقع ترکیبی از عوامل گوناگون زمینه را برای گرایش به اعتیاد فراهم می آورد که در این مقاله سعی شده است به بررسی برخی از مهمترین فاکتورهای مستعد کننده در گرایش افراد به اعتیاد پرداخته شود.
مقاله حاضر عوامل مخاطره آمیز اعتیاد را از سه دیدگاه به شرح ذیل مورد کاوش قرار می دهد و در آخر راهکارهای اصلاحی ـ آموزشی خود را در این زمینه ارائه می دهد :
الف. عوامل مخاطره آمیز فردی
ب. عوامل مخاطره آمیز محیطی
ج. عوامل مخاطره آمیز اجتماعی
در ذیل به بررسی هر یک از این عوامل می پردازیم :
عوامل مخاطره آمیز فردی خود به موارد زیر تقسیم بندی می شود:
توارث، یک عامل احتمالی در سوء مصرف مواد است. تحقیقات متعدد درنوروبیولوژی نشان داده است که مغز انسان مواد روان گردان می سازد. برای نمونه داروهای آرام بخش که در بیرون از بدن انسان ساخته می شوند با مواد آرام بخش تولید شده در درون بدن مشابهت دارند. موادی که به هروئین شبیه است و در داخل بدن ساخته می شود آندروفین نام دارند. تحقیقات بر روی راه های عصبی آناتومیک، احتمال ارتباط بین وابستگی داروئی و گرایش ژنتیکی را تقویت می کند.
بر همین اساس، ممکن است یک اختلال ارثی یا بیولوژیک باعث نقص در فرد شود که با مصرف مواد مخدر این نقص جبران می شود. یک بررسی وسیع در کشور سوئد نشان داد، کودکانی که در چند ماه اول عمر از والدینشان جدا شده اند و در خانواده های جدیدی به زندگی ادامه داده اند اگر از والدین الکلی بودند استعداد بیشتری در الکلی شدن از خود بروز داده اند.
از میان عوامل روان شناختی و فردی که می تواند علت مصرف مواد و سوء مصرف آن وابستگی را تبیین نماید، فعالیت رفتاری، مردم آمیزی و دامنه توجه کردن را می توان نام برد.
به نظر کلایتون و همکاران (۱۹۹۵) بین شخصیت ضد اجتماعی و اختلال سلوک با سوء مصرف مواد ارتباط وجود دارد. نوجوانانی که مواد مصرف می کنند دارای منبع کنترل بیرونی هستند و در مقایسه با آنهائی که مواد مصرف نمی کنند، اعتماد به نفس کمتری دارند. فشار روانی نظیر: فشار گروه همسالان، پرخاشگری و عدم وجود مهارت های مقابله ای از دیگر عوامل روان شناختی مرتبط با سوء مصرف مواد است. گلداشتاین (Gold shtain) معتقد است که فقدان احساس لذت و ناتوانی در کسب لذت ها و ارضاء معمول آن در زندگی با مصرف مواد ارتباط دارد.
برخی پژوهش ها، وابستگی به مواد را به عوامل فردی همانند، فقدان عزت نفس و خودکفائی، احساس رضایت مندی ضعیف، بالا بودن اضطراب و پائین بودن توانائی ابراز وجود، رفتارهای تکانشی، کنترل پائین شخصیتی و تمایل به خود بیمارانگاری مرتبط دانسته اند. کنجکاوی عامل مهم دیگر در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد مخدر است.
انستیتوی ملی مطالعه مواد و الکل در آلمان مطرح می کند که مصرف کنندگان کوکائین در اولین تجارب مصرف، تحت تأثیر کنجکاوی و تمایل به تجربه آثار پیش بینی شده مواد مانند تحریک پذیری و سرخوشی (نشئگی) هستند. ویس معتقد است وجود بیماری روانی، آسیب پذیری فرد را در برابر مواد مخدر و وابستگی به مواد افزایش می دهد. مطالعات نشان می دهد ۵ تا ۶۰ درصد کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی در مقایسه با ۱۶ درصد گروه گواه به اختلال های سلوک، بزهکاری و سوء مصرف مواد مبتلا شدند.
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر اعتیاد صفات شخصیتی افراد است. به عبارت دیگر، اختلالات شخصیتی افراد نظیر: عدم پذیرش ارزش های سنتی و رایج، نیاز شدید به استقلال، پرخاشگری شدید، اعتمادبه نفس پائین، فقدان مهارت در رد پیشنهادی خلاف دوستان ناباب و اطرافیان و... از جمله عواملی هستند که در گرایش افراد به سوی معضل اعتیاد مؤثر هستند.
معمولاً افرادی که دارای نگرش و باور مثبت به مواد مخدر هستند، احتمال بیشتری برای گرایش به سمت اعتیاد دارند. بعضی از افراد با داشتن باورهای غلطی همچون: مصرف این مواد باعث رفع دردهای جسمی و خستگی می شوند و به کسب آرامش روانی و فراموشی مشکلات و گرفتاری ها کمک می نمایند و یا این که با مصرف چند بار مواد که کسی معتاد نمی شود و... به دام اعتیاد می افتند.
ترک تحصیل، بی سرپرستی، معلولیت جسمی، بیماری های مزمن، از دست دادن نزدیکان، در معرض خشونت بودن در دوران کودکی و... نقش مهمی را در گرایش افراد به اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر بازی می کند.
درصد زیادی از اعتیادها همراه با اختلالات روانی است. اختلالات روانی نظیر: افسردگی شدید، اختلالات شخصیت ضد اجتماعی، اختلال وسواس، مانیا، اسکیزوفرنی و...
همچنین بخوانید : اطلاعاتی درباره آزمایش اعتیاد وطبقه بندی مواد مخدر
عوامل مخاطره آمیز محیطی می توانند شامل موارد زیر باشند:
خانواده اولین مکان رشد شخصیت، باورها و الگوهای رفتاری فرد است که می تواند خود، منبعی برای تنش باشد. خانواده نه تنها در تعیین ارزش ها و شخصیت کودک دارای اهمیت است، بلکه به صورت غیرمستقیم به تدریج بر ساخت جامعه اثر می گذارد و اندیشه و رفتار والدین به جامعه منتقل می شود. بنابراین، منشأ بسیاری از ناهنجاری ها و انحرافات اخلاقی نوجوانان نیز فقدان یک نظام صحیح و سالم خانوادگی است. حمایت افراطی والدین از فرزندان و رفتارهای اجتماع ستیز والدین، زمینه های ناسالم روانی و احتمال گرایش افراد را به اعتیاد فراهم می کند.
در مطالعات متعدد مشخص شده است که دلبستگی ضعیف به مادر و وجود پدر نا آرام و سهل انگار در دوران کودکی احتمال آن که نوجوانان را به مصرف الکل و مواد مخدر سوق دهد بسیار زیاد است.
در زیر به بعضی از مهمترین عوامل مستعد کننده خانوادگی اشاره شده است :
زمینه های نامناسب خانوادگی، فقر مادی خانواده، وجود الگوهای نامناسب در خانواده، نا آگاهی والدین، ارتباط ضعیف با فرزندان، غفلت از فرزندان، خانواده آشفته و متشنج، درگیری والدین و مشاجره آنها و... .
در بعضی از موارد اولین مصرف مواد مخدر به دنبال تعارف دوستان رخ می دهد.ارتباط و دوستی با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد عامل بسیار قوی در ابتلا به اعتیاد است. مصرف کنندگان برای گرفتن تأیید رفتار خود از دوستان، آنها را با خود همراه می کنند و هر چه پیوند فرد با خانواده، مدرسه و اجتماع سالم کمتر باشد، احتمال پیوند با این گروه ها بیشتر است. به عبارت دیگر، عواملی چون دوستان مصرف کننده مواد، عدم کنترل و نظارت کافی توسط والدین بر چگونگی انتخاب دوست فرزندان و... عواملی است که در گرایش فرد به معضل اعتیاد مؤثر است.
مدرسه دومین سازمان اجتماعی است که در ساختار شخصیتی نوجوانان سهم مهمی را ایفا می کند. آگاهی مربیان نسبت به اصول بهداشت روانی در شکل گیری صحیح شخصیت کودکان اثر دارد. عواملی چون بی توجهی اولیاء مدرسه به مصرف مواد، استرس های شدید تحصیلی، عملکرد تحصیلی ضعیف، ترک تحصیل، ورود به مدرسه جدید و احساس انزوای اجتماعی، بی علاقگی به فعالیت های مدرسه، عدم نظارت و کنترل کافی مسئولین مدارس بر دانش آموزان، مدیریت ضعیف مدارس و... از جمله عواملی محیطی تأثیرگذار در گرایش فرد به اعتیاد هستند.
محل سکونت فرد، موقعیت و شرایط حاکم بر آن از جمله فاکتورهائی است که باید در مورد معضل اعتیاد مدنظر قرار گیرد. به عبارت دیگر افرادی که در محله های شلوغ و پر جمعیت شهرهای صنعتی و تجاری زندگی می کنند، بیشتر از سایر افراد در خطر اعتیاد قرار دارند و عواملی چون: حاشیه نشینی، جمعیت زیاد، وفور مشاغل کاذب، شیوع خشونت، فقدان ارزش های اخلاقی و... از جمله عوامل تأثیرگذار بر اعتیاد است.
عوامل مخاطره آمیز اجتماعی نیز به موارد ذیل تقسیم می شوند :
عواملی از قبیل عدم عدالت اجتماعی، نابرابری های طبقاتی، در دسترس بودن موادمخدر، مدرسه و گروه همسالان در حیطه عوامل اجتماعی قرار می گیرند که می تواند زمینه را برای گرایش افراد به سوء مصرف مواد مخدر مهیا نماید. کودکان از طریق مصرف الکل توسط همسالان و به واسطه نگرش های همسالان خود نسبت به مصرف مواد تحت تأثیر قرار می گیرند. نوجوانانی که دوستانشان به الکل و سایر مواد دسترسی دارند، به طور فزاینده ای در معرض خطر هستند و احتمال زیادی برای تبدیل شدن آنها به مصرف کننده مواد وجود دارد.
اجتماع ستیزی اولیه و رفتار بزهکارانه از قبیل اختلال کرداری با سوء مصرف اولیه مواد مرتبط است. عملکرد تحصیلی ضعیف و فقدان تعهد آموزشی با احتمال افزایش سوء مصرف مواد مرتبط هستند. سوء مصرف اغلب به دنبال یک دوره نگرش های منفی نسبت به خود و سایرین، تعامل اجتماعی با سایر همسالان ناراحت و رفتار غیر قابل قبول از نظر اجتماعی به منظور دستیابی به خود ارزشی و رضای خاطر ایجاد می شود.
عواملی مانند بحران های اقتصادی، گرسنگی، تورم، مهاجرت (که در پی آن آوارگی، تضاد و تعارض فرهنگی به علت تغییر علل جغرافیائی ایجاد می شود)، بیکاری، رفاه اقتصادی یا فقر نقش بسیار مهمی در گرایش افراد به سوءمصرف مواد مخدر ایفا می کند. احتمال دارد خانواده هائی هم که درآمد اقتصادی بالائی دارند، به دلیل ضعف روابط انسانی یا کثرت کار و سرگرمی، زمینه مساعدی را برای گرایش اعضاء خانواده به مواد مخدر فراهم نمایند.
هم چنین جمعیت آسیب پذیری که معمولاً در گروه های سنتی ۱۵ تا ۲۵ سال قرار می گیرد، به علت عدم دستیابی به شغل مناسب در جامعه در گرایش به مواد آسیب پذیرتر هستند.
عواملی مانند جنگ، سیاست استعماری دول خارجی و سرمایه داران بزرگ بین المللی، برانگیخته شدن مطامع استعمارگران به علت وجود منابع غنی و سرشار مواد و انرژی، فشارهای ناشی از جانب حکومت نقش مهمی در گرایش افراد به سوء مصرف مواد مخدر ایفا می کند.
برخی عوامل فرهنگی با سوء مصرف مواد مرتبط هستند. برای نمونه مردان میزان بالاتری از سوء مصرف مواد و اعتیاد را نسبت به زنان نشان داده اند. برخی از گروه های نژادی و فرهنگی از قبیل آمریکائی های آفریقائی تبار و اسپانیائی ها، سطح بالاتری از اعتیاد را نسبت به سایر گروه ها در جامعه آمریکا داشته اند. زندگی در داخل شهر با موانع شغلی، آموزشی و اقتصادی توأم است که احتمال سوء مصرف مواد را افزایش می دهند.
عوامل فرهنگی همانند بی سوادی، عدم آگاهی به مسائل اجتماعی از جمله مضرات مواد مخدر، آداب و رسوم و فرهنگ حاکم بر جامعه و منطقه ویژه جغرافیائی نقش مهمی را در گرایش افراد به مواد مخدر ایفا می کند. همچنین احساس بیگانگی، طرد و دوری از قلمرو ارزشی جوامع و رنگ باختن مذهب با مصرف مواد ارتباط دارد. به نظر یکی از محققان (گورساش) همبستگی معنی داری بین رفتار عبادت گری و سوء مصرف مواد وجود دارد. پایبندی به انجام منظم رفتارهای مذهبی نقش بازنده ای در توجه، گرایش و مصرف مواد مخدر ایفا می کند.
شیوا حسینی ـ علی فقیهی