چندین روش مختلف برای اندازه گیری توده استخوانی وجود دارد اما بیشترین روشی كه مورد استفاده قرار می گیرد روش DXA یا جذب دوگانه اشعه ایكس میباشد. با این روش، اندازه توده استخوانی در گردن استخوان ران، ستون فقرات، مچ دست یا تمام اسكلت بدن سنجیده میشود واغلب به آن اسكن استخوان گفته میشود. ارزشی كه برای توده استخوانی بوسیله اندازه گیری تولید می گردد را اصطلاحاً تراكم معدنی استخوان یا BMD می نامند و نام كلی كه برای آزمایشهای اندازه گیری تراكم استخوان بكار می رود تراكم سنجی استخوان یا دانزیتومتری استخوان میباشد.
جدیدترین دستگاه اسكن استخوان میتواند این اندازه گیری ها را در عرض فقط چند دقیقه انجام دهد در حالیكه دستگاههای قدیمی تر این كار را در عرض 20 یا 30 دقیقه انجام می دادند. گرچه از اشعه ایكس برای اندازه گیری استفاده میشود اما مقدار اشعه ای كه بكار می رود بسیار جزئی میباشد و ضرری ندارد. بنابراین می توان از آن حتی در كودكان و خانمهای حامله هم در صورت نیاز استفاده نمود بدون اینكه خطری متوجه آنها باشد.
برای اندازه گیری توده استخوان توسط اسكن استخوان، شخص باید روی یك تخت دراز بكشد.
وقتی توده استخوانی در ستون فقرات اندازه گیری میشود، یك بالش مربع شكل در زیر رانها گذاشته میشود (این كار برای مستقیم شدن قسمت پایینی ستون فقرات تا جای ممكن صورت می پذیرد). یك میله نازك فلزی بر روی محلی كه قرار است انداه گیری شود بالا و پایین می رود و بر خلاف سایر دستگاههای اسكن، در اینجا هیچگونه تونلی وجود ندارد كه بیمار به داخل آن برود. هیچ نیازی نیست كه لباسها درآورده شود، گرچه لباسهایی كه دارای اشیاء یا تكمه های فلزی هستند باید قبل از انجام اسكن درآورده شوند. همچنین هیچ تزریقی در این آزمایش انجام نمی گیرد.
روش دیگری كه بوسیله آن می توان توده استخوانی را اندازه گیری نمود، استفاده از اولتراسوند (سونوگرافی) است كه به آن BUA گفته میشود. از این روش معمولاً برای استخوان پاشنه پا استفاده میشود.
محدودیت های اشعه ایكس:
برای تشخیص شكستگی ها در پوكی استخوا معمولاً از اشعه ایكس استفاده میشود. با این حال، در تعیین كاهش توده استخوانی خیلی سودمند نیستند زیرا تراكم استخوان در یك دستگاه اشعه ایكس، بستگی به تعدادی عوامل تكنیكی خود اشعه ایكس و نیز مقدار واقعی استخوان دارد.
اینطور گفته میشود كه كاهش توده استخوانی فقط وقتی می تواند به خوبی دیده شود كه استخوانها نیمی از تراكم طبیعی خود را داشته
باشند! بنابراین استخوانهای نازك در یك رادیوگرافی را باید جدی درنظر گرفت، اما كاهش توده استخوانی را اغلب نمی توان در یك عكس رادیوگرافی ساده تشخیص داد.
در حال حاضر، رادیوگرافی با اشعه ایكس تنها روشی است كه برای تشخیص شكستگی های ستون فقرات بطور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند. گرچه دستگاههای جدید DXA می توانند تصاویر بسیار واضحی از ستون فقرات بگیرند و ممكن است در نهایت از آنها برای تشخیص شكستگی های ستون فقرات استفاده شود. یك مزیت مهم این روش آن است كه مقدار اشعه ایكسی كه در روش DXA بكار می رود بسیار كمتر از دستگاههای رادیوگرافی معمولی است.
آیا تمام نواحی بدن را می توانیم با این روش چك كنیم؟
خیر، تست سنجش تراكم استخوان تمام بدن را چك نمی كند و معمولاً برای سنجش تراکم استخوان در ناحیه ی كمر و لگن به کار می رود، به طوری كه سر استخوان ران و از مهره اول تا چهارم كمر تست می شود.
بقیه نواحی بدن چطور؟
كلاً اگر در یكی از این نواحی، پوكی استخوان وجود داشته باشد، ما فرد را بیمار می دانیم، مخصوصاً اینكه شكستگیهای نگران كننده بیشتر در این دو ناحیه است. ولی اگر كسی در این دو ناحیه پوكی نداشته باشد، نرمال به حساب می آید.
اگر كسی در ناحیه مچ دست یا پاشنه ی پا شكستگی داشت، چطور؟
البته دستگاههای دیگری هم هستند كه به طور اختصاصی برای تشخیص پوكی استخوان نواحی دیگر مثل مچ دست یا پاشنه ی پا به كار می روند، ولی این دستگاهها برای تشخیص صددرصد نیستند.
شما گفتید سن ابتلا به پوكی استخوان بالای 65 سال در نظر گرفته شده، اما با وجود عوامل خطری كه به آنها اشاره كردید، می توانیم بگوییم این سن در حال كاهش است؟
در مورد اینكه سن پوكی استخوان كاهش پیدا كرده یا نه، دلیلی نداریم، ولی می توانیم بگوییم كه بعضی از این عوامل خطر در كشور ما بیشتر هستند، مثل كمبود ویتامین D كه در حال حاضر80 درصد مردم در كشور ما از كمبود این ویتامین رنج می برند.
با این حال بنیاد بینالمللی پوكی استخوان، یك پرسشنامه یك دقیقهای دارد و در واقع مردم خودسنجی می كنند و با نشان دادن این فرم به پزشك خود مشخص می شود كه باید تست تراكم استخوان بدهند یا نه. اما نكته تلخ این است كه در واقع جامعه جوان ما كه 45 درصد جمعیت را تشكیل می دهد، با وجود این عوامل خطر، به طرف پوكی استخوان پیش می روند.
این تصور وجود دارد كه خانمها بیشتر از آقایان در معرض این عوامل خطر و در نتیجه پوكی استخوان هستند. اینطور نیست؟
بله، در همه جای دنیا این بیماری در خانمها بیشتر است. چون در خانمها نه تنها عوامل خطر عمومی، بلكه كاهش سطح هورمونهای جنسی در یائسگی، باعث كاهش تراكم استخوان می شود. پس انتظار داریم كه خانمها زودتر به این بیماری برسند تا آقایان.
این امر نمی تواند منجر به غفلت از این بیماری در آقایان شود؟
نكته مهم همینجاست، چون مردان از این بیماری مصون نیستند. پوكی استخوان در مردان ممكن است كمتر باشد، ولی عوارض این بیماری در آنها بیشتر است.
كمی در مورد شكستگیهای ناشی از این بیماری توضیح دهید و اینكه چه عواقبی در نتیجه این شكستگیها در انتظار بیمار است؟
این شكستگیها در 50 درصد موارد برای فرد ناتوانی ایجاد می كند، به طوری كه این افراد هیچگاه مثل سابق نمی شوند. همچنین 20 درصد از افراد به كلی ناتوان می شوند و 20 درصد هم فوت می كنند.
كدام قسمت از نواحی بدن بیشتر در معرض شكستگی قرار دارند؟
شكستگیها در تمام بدن است، ولی از نظر اهمیت می توان به شکستگی گردن، ران، ستون فقرات كه منجر به سیاتیك شدید می شود یا عصب را قطع كند و مچ دست به خصوص در خانمها اشاره کرد. در حقیقت كسی كه دچار پوكی استخوان می شود، شكننده می شود و ممكن است حتی با یك سرفه یا عطسه دندههایش بشكند و همین دنده شكسته شده وارد ریه شود.
شكستن استخوان گردن هم درد وحشتناكی را به دنبال دارد.
نقش ژنتیك را تا چه حد در بروز این بیماری می توانیم موثر بدانیم؟
70 درصد پوكی استخوانها مربوط به ژنتیك است به این معنا كه كسی كه یك نفر از بستگان درجه اولش دچار شكستگی شده یا پوكی استخوان دارد، در معرض خطر ماژور است و این افراد بیشتر باید مورد توجه قرار گیرند.
آیا پوكی استخوان را در كودكان هم می توان تعریف كرد؟
بله، به خصوص كودكانی كه كورتون مصرف می كنند. ولی مشكل اینجاست كه همه دستگاهها نمی توانند این بیماری را در كودكان تشخیص دهند. برای همین این تشخیص به پزشكانی واگذار می گردد كه با كودكان در معرض خطر مواجه هستند، مثل كودكان تالاسمی یا كودكان مبتلا به پركاری تیروئید یا كودكانی كه مادران مبتلا به پاراتیروئید دارند.
تراکم سنجی استخوان جهت اندازهگیری محتویات معدنی استخوان استفاده میشود و این اندازهگیری کاهش توده استخوانی را بخوبی نشان میدهد.
تراکم سنجی استخوان جهت تشخیص پوکی استخوان و تعیین ریسک شکستگی استخوان بسیار مفید است. اغلب روشهای اندازهگیری مواد معدنی استخوان bone mineral density (BMD) بسیار سریع و بدون درد میباشد.
روشهای در دسترس BMD شامل DEXA و استفاده از x،CT-Scan ستون فقرات، مچ دست، بازو و یا ساق پا (Quantity CT or (QCT ، Osteo CT، و یا Ultrasoundمیباشند.
برای mass screening purposes (اهداف غربالگری عمومی) یک نوع روش رسپتومتری قابل حمل و پرتابل وجود دارد. در این روش از یک وسیلهDexa x-ray یا واحدquantitative ultrasound استفاده میشود. هر دو نوع این آزمایشات موبایل، مچ دست انگشتان یا پاشنه پا را مورد آزمایش قرار میدهد.
روشهای موبایل دانسیتومتری دقت تکنیکهای ثابت و غیر موبایل را ندارند چون تنها یک استخوان را مورد آزمایش قرار میدهند.
استخوانی که مواد معدنی خود را از دست داده ضعیف میشود و احتمال شکستگی بالایی دارد وbone densitometry قبل از شکستگی و احساس ضعف در استخوان این کاهش را نشان میدهد.
DEXA رایجترین روش دنسیتومتری است. این روش بیدرد بوده و احتیاج به هیچ تزریق، روش تهاجمی، مسکن یا رژیم خاص و مراقبتهای ویژه ندارد.
در طی این آزمون بیمار روی تخت دراز کشیده و سیستم قسمتهای مورد نظر بدن را اسکن میکند (به طور معمول مهرههای پایینی ستون فقرات و لگن) مدت زمان اسکن تنها چند دقیقه است. اشعه x مورد استفاده در DEXAکمتر ازChest x-ray است. دانسیته استخوانی هر بیمار با نمودار افراد سالم مقایسه میشود و نتیجه اعلام میشود.
روش جدید اندازهگیری استئوپروز استفاده از اولتراسوند است. سیستم اولتراسوند اندازهگیری مواد معدنی استخوان، بسیار کوچکتر و ارزانتر ازDexa است و زمان انجام این کار حدود 1 دقیقه میباشد.
مزایای استفاده از اولتراسوند دنسیتومتری
1- هیچ اشعه یونسازی وجود ندارد
2- امکان تکرار تصاویر ناحیه مورد نظر
3- مشخص شدن میزان مواد معدنی ناحیه مورد نظر(Region of interest (ROI به همراه حدود هندسی آن
4- دقت 5/0%
5- کنترل اتوماتیک درجه حرارت برای معتبرترین اندازهگیری
6- کالیبراسیون دقیق و کنترل داخلی
7- سرعت بالای آزمون 3ms
8- نمایش رنگی تصاویر برای ارزیابی بهتر دانسیته
9- قیمت کم نسبت به تجهیزات DEXA
10- ذخیرهسازی تصاویر بیماران برای مدت طولانی به منظور پیگیری
11- دسترسی آسان به تصاویر برای اپراتور
12- ضبط تصاویر پاشنه
13- مقایسه بین چندین تصویر
DEXA equipment
دو نوع سیستمDEXA وجود دارد: وسیله مرکزیCentral device و فرعیPeripheral device.Central DEXAدانسیته استخوانی را در استخوانهایhip (لگن) و مهرهها اندازه میگیرد در حالیکهPeripheral device دانسیته را در مچ دست و پاشنه و انگشتان اندازهگیری میکند.
سیستم مرکزی در بیمارستان و مراکز پزشکی استفاده میشود در حالیکه پریفرال در داروخانهها و مراکز موبایل پزشکی قابل استفاده است.
Central یک میز تخت و بزرگ و یک بازو آویزان دارد که بازو به جلو و عقب قابل حرکت است و بنابراین تخت میتواند به عنوان تخت درمان یا صندلی آزمایش برای بیماران ویژه استفاده شود.
Peripheral device فقط 30 کیلوگرم وزن دارد و شامل یک جعبه متحرک است که فضایی برای قرارگیری با جهت تصویربرداری دارد.
سیستمDEXA یک بیم اشعه باریک و غیر قابل رؤیت اشعهx با دز کم دارد و انرژی را به سمت استخوان میفرستد. اشعهx در دو انرژی با دو پیک مجزا وجود دارد یک پیک به طور عمده بوسیله بافت نرم جذب میشود و دیگری بوسیله استخوان. میزان جذب شده بوسیله بافت نرم در نهایتSubtract (تفریق) شده و آنچه باقی میماند دانسیته بافت استخوانی است اشعه استفاده شده در این روش 1/0 اشعه استانداردChest x-ray است.
آزمونDEXA بین 10 تا 30 دقیقه طول میکشد که البته به نوع تجهیزات و قسمتی از بدن که مورد آزمایش قرار میگیرد بستگی دارد.
در طی آزمون دتکتورها به آرامی روی ناحیه مورد نظر حرکت کرده و تصاویر را روی مونیتور ثبت میکنند.
نتایج آزمون
آزمون تراکم استخوان با دو حد مطلوب یا معیار مقایسه میشود: افراد بالغ و جوان سالم(T-
Score) و افراد همسن (Z-Score)
نتیجهBMD شما با نتایجBMD افراد بالغ 25 تا 35 ساله هم جنس و هم اقلیم شما مقایسه میشود. میزانStandard deviation (SD)(انحراف از وضعیت استاندارد) تفاوت بین BMDشما و آن گروه افراد سالم است. این نتیجهT-Score شماست.
T-Scoreمثبت نشان میدهد که استخوان شما قویتر از وضعیت نرمال است وT-Score منفی بیانگر ضعیف بودن استخوان شما نسبت به حالت نرمال است.
YN=young normal طبق بیان سازمان بهداشت جهانی استئوپروز طبق جدول زیر تعریف میشود:معیاری برای پوکی استخوان در زنانT-Score:
نرمال 1/0
کاهش کم تراکم استخوانBMD بینSD 5/2- تا 0/1- زیر رنج افراد جوان بالغ است
پوکی استخوان >BMD5/2- پایینتر از رنج افراد سالم جوان
پوکی استخوان شدید>BMD 5/2- پایینتر از رنج افراد سالم جوان است و بیماران دو یا چند شکستگی دارند.به طور معمول احتمال شکستگی استخوان با هرSD زیر نرمال دو برابر میشود بنابراین شخصی با یکBMD ،1SD زیر نرمال یعنیT-Score=-1 نسبت به یک شخص باBMD نرمال، دو برابر احتمال شکستگی استخوان دارد و یک شخص با 2-T-Score= 4 برابر فرد سالم احتمال شکستگی دارد وقتی این اطلاعات بدست میآید، فرد با احتمال بالای شکستگی میتواند به هدف جلوگیری از شکستگیهای آینده درمان شود.
از جهت دیگرBMD شما با یک معیار سنی مقایسه میشود. این موردZ-Score نام دارد که در این مرحله نتیجهBMD شما با فرد همسن، هم جنس، هم وزن و هم قد شما مقایسه میشود.
استئوپروز شایعترین بیماری متابولیک استخوان است. این بیماری با کاهش ضخامت قشر استخوان، کاهش تعداد و اندازه ترابکولهای استخوان اسفنجی (یعنی اختلالهایی که در آنها تمام اسکلت درگیر میشود) مشخص میشود. هر تغییری در سرعت تشکیل و جذب که جذب را از تشکیل استخوان بیشتر کند میتواند از توده استخوانی بکاهد.
این واقعیت که در بعضی از زنان با پیدایش یائسگی از بین رفتن استخوان سرعت میگیرد و هر گاه قبل از سن یائسگی طبیعی، تخمدانهای زنی برداشته شود ولی دچار پوکی استخوان پیشرس میشود حاکی از آن است که استروژنها نقش مهم در جلوگیری از، از بین رفتن استخوان دارند.
سیگار هم یا به طور مستقیم بر استخوان سازی اثر میکند یا به طور غیرمستقیم بر کار تخمدانها اثر مینماید کاهش سطح هورمون پاراتیروئید هم در کاهش استخوانسازی مؤثر است.
احتمالاً خوردن اسید زیاد، خصوصاً به صورت غذای پرپروتئین، به خاطر خنثی کردن همین اسید اضافی منجر به حل شدن استخوان میشود. خود اسید ممکن است استدوکلاستها را فعا کند. زندگی بیتحرک در افرادی که عضلات کمی دارند، نیروهای مکانیکی وارده بر استخوانهایش را کم میکند و میل به از بین رفتن استخوان را افزایش میدهد.
یک نوع استئوپروز در کودکان و نوجوانان و دختر و پسر، با کار طبیعی کنار دیده میشود. این دسته را استئوپروز آیدیوپاتیک مینامند.
بسیاری از افراد استئوپروتیک از پیکر عضلانی برخوردار نبوده و وزن متوسط کمتری دارند. مصرف سیگار و الکل میتواند استخوانسازی را کاهش دهد.
در استئوپروز بیتحرکی موجب افزایش اختلاف بین تشکیل و جذب استخوان و تشدید ضایعه میشود. بین زندگی بیتحرک، در فرد غیرعضلانی، نیروهای مکانیکی وارد بر اسکلت را کاهش میدهد و تمایل به کاهش توده استخوانی بال میرود چون تشکیل و جذب استخوان در پاسخ به نیروهای گوناگون مکانیکی تحریک میشود.
در برخی موارد استئوپروز یکی از چهرههای بیماری دیگری همچون سندرم کوشینگ میباشد.
استئوپروز موسوم به نوع 1 در گروهی از خانمها بعد از یائسگی بین 51 تا 75 سالگی رخ میدهد و با کاهش شدید و نامتناسب استخوان تومرکولر نسبت به استخوان کورتیکال مشخص میشود.
شکستگی اجسام مهرهای و بخش دیستال ساعد شایعترین عوارض میباشد و کاهش فعالیت عمده پاراسیتروئید ممکن است در جهت جبران جذب استخوانی باشد. استئوپروز نوع 2 در جمع کثیری از خانمها و مردان بالای 70 سال یافت میشود. شکستگیهای گردن ران، بخش پروگزیمال بازو بخش پروگزیمال درشت نی و لگن شایعترین شکستگیهای این گروه است.
علایم: شکستگی مهره، مچ، (لگن) بازو و درشت نی و ...
علامت شکستگی جسم مهره عبارت است از درد پشت و تغییر شکل ستون مهرهها و درد بویژه بعد از خم شدن و بلند کردن جسم سنگین.
معمولاً استراحت در بستر میتواند موقتاً درد را متوقف کند. انتشار رو به پایین درد به طرف یک پا شایع بوده و حملات درد بعد از چند روز تا یک هفته فروکش میکند و بعد از 4 تا 6 هفته بیمار میتواند فعالیتهای عادی خود را از سرگیرد.
علایم رادیولوژیک: پیش از شکستگی و کلاپس در اجسام مهرهای استئوپروز، کاهش تراکم مواد معدنی افزایش وضوح خطوط عمودی (به خاطر اتلاف شدیدتر ترابکولهای افقی) و واضح شدن صفحات انتهایی را میبینیم. در نتیجه ضعف صفحات ساب کوندرال و اتساع دیسکهای مهرهای تقعر مهرهها از هر دو طرف به طور مداوم افزایش یافته و با اصلاح مهرهcodfish ایجاد میکند.
با بروز کلاپس معمولاً ارتفاع قدامی جسم مهره کاهش مییابد و کورتکس قدامی نامنظم میشود. شکستگیهای فشاری قدیمیتر ممکن است تغییرات واکنشی و استئوفیتهایی در حوالی لبههای قدامی بوجود آورند. بدون شکستگی استخوانی، رادیوگرافیهای استاندارد شاخصهای حساسی برای مشاهده کاهش توده استخوانی به شمار میروند زیرا تا 30% توده استخوانی فرد برای ایجاد خطر شکستگی کافی است.
اقدامات تشخیصی:
با استفاده از روشهایی همچون سنجش جذب فوتون منفرد و دوگانه، توموگرافی کامپیوتری کمی، بررسی فعالسازی نوترونهای کلسیم و استفاده از اولتراسوند میتوان اتلاف مواد معدنی استخوان را نشان داد.
اقدامات درمانی: استراحت و گرمای موضعی.Corset مناسب اکسایش بیمار را به همراه میآورد. هورمون استروژن سرعت جذب استخوان را زیاد میکند. اما تشکیل استخوان بالا نمیرود. استروژن مانع دفع کلسیم میشود و اتلاف استخوان را به تعویق میاندازد.
تجویز 1500 میلیگرم کلسیم در روز وقتی بیمار نمیتواند استروژن بگیرد بسیار مناسب است. مصرف کلسیم اثر خوبی بر حفظ استخوان کورتیکال دارد ولی اثری روی استخوان ترابکولار ندارد. البته دریافت کلسیم گاهی قبل از 25 یا 30 سالگی ممکن است اثرات سودمندی بر نگهداری حداکثر توده استخوانی داشته باشد.