تغذيه درماني در كنترل ديابت مهمترين نقش را ايفا مي كند. هدف از تغذيه درماني در ديابت، حفظ مقدار قند خون در محدوده طبيعي، بهبود سطح چربيهاي خون، كاهش فشار خون، درمان و جلوگيري از عوارض ديابت همچون بيماريهاي قلبي عروقي، رتينوپاتي، نفروپاتي و نيز برآوردن نيازهاي تغذيه اي فرد است.
در ديابت نوع 1، غذا بايد در زمان معين و مطابق با اثر انسولين تزريقي خورده شود.
زمان اوج اثر انسولين، با زمان بالا رفتن قند خون بعد از غذا، بايد همزمان شود.
نوع غذا درصد تبديل به گلوكز زمان تبديل
كربوهيدرات ساده %100 30-15 دقيقه
كربوهيدرات كمپلكس %100-90 90 -30 دقيقه
پروتئين 58% 4 -3 ساعت
چربي %30-10 چندين ساعت
- براي جلوگيري از بروز هايپوگلايسمي از حذف وعدههاي غذايي بايد پرهيز شود.
- هدف اين است كه قند خون ناشتا بين mg/dl 120-80 و موقع خواب بين mg/dl 140-100 حفظ شود.
- براي افرادي كه انسولين دريافت مي كنند، جلوگيري از افزايش وزن ، مسأله مهمي است. انسولين درماني امكان اضافه وزن را افزايش مي دهد. انجام فعاليت فيزيكي منظم، بهترين راه براي جلوگيري از افزايش وزن ناشي از مصرف انسولين است.
- براي صرف ميان وعده هايي كه در برنامه غذايي طراحي نشده بوده است هم احتياج به تزريق انسولين هست.
- براي جلوگيري از هايپوگلايسمي، توزيع كالري در طول روز اهميت دارد. يك الگوي رايج اين است كه 20% كل كالري روزانه به صبحانه، 35% به ناهار، 30% به شام و 15% به وعده آخر شب اختصاص داده شود. وعده قبل از خواب، براي جلوگيري از هايپوگلايسمي در هنگام خواب توصيه مي شود.
- با اين وجود ممكن است براي هر فرد و هر سب زندگي، توزيع متفاوتي از كالري انجام شود. در مورد توزيع كربوهيدرات ها، بهتر است در هر وعده غذايي 52 واحد كربوهيدرات (حدود 60 گرم) مصرف شود.
در ديابت نوع 2، محدوديت كالري و كاهش وزن به حد متوسط (به ميزان kg 9- 5/4) باعث كنترل قند خون ، كاهش مقاومت به انسولين، بهبود ديس ليپيدمي و كاهش فشارخون مي شود، حتي اگر فرد به وزن نرمال نرسيده باشد. اين كاهش وزن وقتي بيشترين اثر و فايده را دارد كه بلافاصله بعد از تشخيص ديابت نوع 2 اعمال شود يعني وقتي كه ترشح انسولين هنوز به حد كافي صورت مي گيرد.
محدوديت كالري، بيشتر و سريعتر از كاهش وزن، قند خون را در افراد ديابتي كنترل مي كند. يعني مسأله كالري در ديابت نوع 2، مهمتر از مسأله وزن است. اين محدوديت بايد طوري باشد كه فرد 500-250 كالري كمتر از دريافت روزانه خود، دريافت كند. در كل براي افرادي كه وزن نرمال و فعاليت متوسط دارند، kcal 30 به ازاي كيلوگرم وزن در روز، براي افراد كم فعاليت كه هدف كاهش وزن دارند kg/ kcal 25 و به منظور افزايش وزن kg/ kcal35 انرژي توصيه مي شود.
مكمل ويتامين / مينرال بطور روتين در افراد ديابتي تجويز نمي شود. به نظر مي رسد تنها در افرادي كه كمبود تغذيه اي دارند و نيز در مواردي همچون حاملگي و شيردهي، مصرف رژيم هاي بسيار كم كالري، گياهخواري، سالمندي، گليكوزوري و نيز در بيماراني كه تحت درمان كلينيكي شديد هستند، مكمل ها جواب مي دهند.
- كروم عنصري است كه از آن به عنوان ( فاكتور تحمل گلوكز ) ياد مي شود و روي عملكرد انسولين تأثير مي گذارد. در حيوانات آزمايشگاهي كمبود كروم باعث افزايش قند، كلسترول و تري گليسيريد خون مي شود، با اين وجود، تأييد مصرف مكمل كروم در بهبود سطح قند و چربي خون در افراد ديابتي از نظر علمي هنوز مورد تأثير نيست و در دست مطالعه است و به نظر مي رسد كه بسته به درجه كمبود كروم و مقدار تحمل گلوكز، پاسخ افراد ديابتي به مكمل كروم متفاوت باشد. تجويز مكمل كروم فقط در صورت وجود علائم كمبود اين عنصر، توصيه مي شود.
- در افرادي كه قند خون در آنها كنترل نمي شود و يا آنهايي كه ديورتيك دريافت ميكنند، مكمل منيزيوم مفيد است. كمبود منيزيوم باعث كاهش حساسيت به انسولين مي شود. Mg كوفاكتور بسياري از واكنشهاي گليكوليتيك است.
- از آنجايي كه ويتامين C و گلوكز در جذب با هم رقابت مي كنند، افزايش سطح ويتامين C پلاسما ميتواند با كاهش جذب گلوكز همراه باشد. بعضي محققين مصرف 600-200 ميلي گرم ويتامين C و IU 100 ويتامين E (بعنوان آنتي اكسيدان) را توصيه مي كنند. در افرادي كه نوروپاتي خفيف تا متوسط دارند، دوزفارماكولوژيك ويتامين E باعث بهبود هدايت عصبي مي شود.
- مصرف سير در مقادير زياد به نظر مي رسد باعث كاهش قند و چربي خون در افراد ديابتي مي شود.
- سلنيوم ديده شده كه خطر بيماريهاي قلبي عروقي و پرفشاري خون را ميكاهد.
- پتاسيم اغلب باعث كاهش فشارخون مي شود و ديده شده كه كمبود پتاسيم عدم تحمل گلوكز را وخيم تر مي كند.
- واناديوم در يك سري مطالعات ديده شده كه در افراد ديابتي حساسيت به انسولين را افزايش داده و نياز به انسولين را كاهش مي دهد.