دکتر جان فيليپ زرماتي، متخصص تغذيه اي است که همراه با دکتر آپفلبوم، روانشناس، در فرانسه انجمني به نام «تفکر روي چاقي و اضافه وزن» داير کردهاند. فعاليت اين انجمن مبارزه با انواع رژيمها و سوق دادن مردم به سمت ميلگرايي و رسيدن به وزن متناسب با قد است نه وزني که اطرافيان به فرد ديکته ميکنند. براساس تئوري دکتر زرماتي، بايد با مواد غذايي و بدن خودمان آشتي کنيم تا به وزن ايده آل برسيم. دکتر زرماتي، نويسنده كتابهاي بسياري از جمله «لاغر شدن بدون رژيم» يا «آيا لاغري بدون چاقي مجدد ممکن است؟»راساس توصيههاي اين كتاب، ابتدا بايد 10 روز ميزان و محتويات غذاهايي را که ميخوريد و شرايطي که در آن غذا صرف شده (همراه چه کسي، چه ساعتي، کجا) و احساسي که در آن لحظه داشتهايد، يادداشت کنيد. بعد از اين مدت متوجه ميشويد در چه شرايطي و در چه حالتهاي رواني بيشتر مواد غذايي پرکالري مصرف ميکنيد و بايد سعي کنيد از قرار گرفتن در اين شرايط خودداري کنيد. موضوع مهم بعدي اين است که شما فقط وقتي گرسنه ايد اجازه غذا خوردن داريد و براي تفريح نبايد غذا بخوريد. رسيدن به اين عادت به سرعت ممکن نيست.
راه حل پيشنهاد شده در کتاب اين است که آرامتر جويدن را امتحان کنيد تا فرمان سيري به مغز سريعتر مخابره شود.هر عادتي که باعث بهبود شرايط تغذيهاي شود، خوب است. براساس نتايج مطالعات انجام شده، 70-60 درصد مشکل چاقي امروز به عوامل رفتاري وابسته است. اگر فردي ميتواند با رفتار درست شيوه تغذيهاي خود را اصلاح کند، خوب است اما مشکل اينجاست که بيشتر مردم در مورد اين مسائل اطلاع ندارند و شايد پشتکار لازم را هم نداشته باشند. مثلا شايد خيلي از افراد نميدانند واقعا غذاي پرکالري يعني چه. اگر اين اطلاعات درست به مصرفکننده برسد، به کمک تغيير در رفتار ميتوان به کاهش وزن افراد کمک کرد اما اگر اطلاعات کافي نباشد، کاهش وزن به اين شيوه سخت است.گرسنگي يک مسئله فيزيولوژيک است. فردي که چند ساعت غذا نخورد و قند خونش افت کند يعني گرسنه است و نبايد صبر کرد تا به اين حد برسيم. اگر منظم غذا بخوريم، گرسنه نميشويم اما از آن طرف هم نبايد گول اشتها را خورد. اشتها مسئلهاي رواني است يعني ممکن است فرد کاملا سير باشد اما از روي ميل، به سمت دسر، بستني و آبميوه جلب شود. اشتها، تمايل به خوردن ماده غذايي است.
اشتها را نبايد بهطور کل نفي کرد اما نبايد تسليم آن هم شد. بايد منطقي با آن برخورد کنيم!خوب جويدن غذا خوب است و طولاني شدن زمان صرف غذا به ارسال پيام سيري به مغز کمک ميکند اما همه مواد غذايي را نميتوان جويد. مثلا انواع دسرها راحت خورده ميشوند و اصلا نيازي به جويدن ندارند. افرادي که رژيم ميگيرند يا ميخواهند وزن کم کنند، بهتر است مواد غذايي ممنوعه يا آنهايي که بايد کمتر مصرف کنند، اصلا در خانه انبار نکنند. از سوي ديگر، کساني که عادت به خوردن مواد غذايي شيرين دارند، سلولهاي چشاييشان تحريک ميشود و مثل ساير افراد اين مزه را حس نميکنند و هربار مجبورند ميزان شکر مصرفي را زياد کنند. اين موضوع در مورد ساير مزهها هم صدق ميکند. وقتي ميزان مصرف اين مواد پايين بيايد، حساسيت پرزهاي چشايي به حالت قبل برميگردد و حتي گاهي ميل به خوردن شيريني يا شوري زياد در فرد از بين ميرود.ر مغز، غدهاي وجود دارد به نام هيپوتالاموس که در القاي حس سيري و گرسنگي دخيل است. وقتي اين غده تحريک ميشود، هورموني ترشح ميکند که باعث بروز حس سيري ميشود. حتما ميپرسيد اين غده چطور تحريک ميشود؟ اولين راه تحريک، اتساع معده است. وقتي معده به دنبال خوردن غذا باز ميشود، دستورات لازم براي القاي حس سيري به هيپوتالاموس ارسال ميشود تا هورمون مربوط ترشح شود. روش ديگر، جويدن طولاني غذاست.
اگر به جاي آنکه غذا را بعد از 3-2 بار جويدن قورت دهيد، 10 بار بجويد و قورت دهيد، حس سيري زودتر در شما بروز ميکند. ساير حسها مثل بينايي و بويايي نيز در القاي حس سيري دخيل هستند. مثلا بسياري از آشپزها موقع صرف غذا اشتهاي کافي ندارند و احساس سيري ميکنند يا فردي که براي صرف غذا بشقاب کوچک انتخاب و آن را پر ميکند، زودتر از فردي که همان ميزان غذا را در بشقاب بزرگي ريخته احساس سيري ميکند. پس ميتوان به كمك روشهايي هيپوتالاموس را تحريک و سريعتر حس سيري را القاکرد.
در افرادي که هيپوتالاموس به دلايلي مثل تومورهاي مغزي آسيب ميبيند يا محور هيپوتالاموس مختل است يا فرد مبتلا به کمکاري هيپوتالاموس است، اين غده کار خود را به خوبي انجام نميدهد. در شرايط اضطرابزا يا در مبتلايان به بيماريهايي مثل پرکاري تيروييد نيز حس سيري و گرسنگي در زمان درست القا نميشود و مثلا فرد هميشه ميل به خوردن غذا دارد و متوجه نميشود چه زمان سير ميشود بنابراين افرادي که احساس ميکنند هميشه گرسنهاند، بهتر است تحتنظر متخصص قرار بگيرند و بررسي شوند.
نقل از هفته نامه سلامت