چاقی به دارا بودن توده چربی بدن بیش از حد مجاز اطلاق می شود و این زمانی اتفاق می افتد که افراد انرژی بیش از میزان مناسب برای سوخت و ساز بدن دریافت می کنند. این مسئله به دلیل تفاوت سوخت و ساز بدن دریافت می کنند. این مسئله به دلیل تفاوت سوخت و ساز ژنتیک متفاوت ، علل روانشناسی، رفتاری و یا مجموعه ای از این دلایل می باشد.چاقی علل متفاوتی دارد که به چند دسته تقسیم می شود:
عوامل ژنتیکی
رژیم غذایی که خصوصا انرژی غذایی و چربی زیاد داشته باشد احتمال بروز بیشتر بیماری های غیر واگیر امروزی را زیادتر می کند.مطالعات مختلف نشان دهنده تاثیر عوامل ژنتیک در چاقی به ویژه انواع شدید آن می باشند. اگر پدر و مادر هر دو دچار چاقی مفرط باشند، احتمال چاقی شدید در کودکان نیز به حدود 90 درصد افزایش می یابد در حالی که اگر هیچ یک از والدین چاق نباشند، این احتمال به کمتر از 10 درصد خواهد رسید. تحقیقات انجام شده بر روی 600 دوقلوی همسان( یک تخمکی) و غیر همسان ( دو تخمکی) نشان داده اند دو قلوهای همسان از نظر وزن به مراتب به یکدیگر شباهت بیشتری دارند تا دو قلوهای غیر همسان که نشان دهنده تاثیر مسائل ارثی می باشد. بر اساس چند پژوهش دیگر نشان داده شده است که بعضی افراد استعداد بیشتری برای جذب چربی دارند. به عنوان مثال در آزمایشات انجام شده بر روی 12 دوقلوی همسان، بعضی از این دوقلوها با دریافت هزار کیلو کالری اضافی در روز به مدت سه سال فقط حدود 5 کیلوگرم اضافه وزن پیدا کردند، در حالی که با همان میزان کالری، بقیه دوقلوها تا حدود 14 کیلوگرم اضافه وزن پیدا کردند. در هر زوج دوقلوها ، میزان چربی دریافت شده، درصد چربی بدن و توزیع چربی در بدن یکسان بوده، که باز نشان دهنده تاثیر عوامل ژنتیک در کنترل این فرآیند می باشد.البته نباید تصور کرد که چاقی به دلیل دارا بودن زمینه ژنتیکی، قابل پیشگیری یا درمان نیست. در واقع افرادی که زمینه ارثی چاقی دارند، در صورت دریافت بیش از حد انرژی و یا فعالیت جسمی ناکافی ، سریع تر از سایر افراد دچار اضافه وزن و چاقی خواهند شد.
عوامل ژنتیک و مصرف انرژی
عوامل ژنتیکی همچنین در نحوه مصرف انرژی دخالت دارند، برای مثال تفاوت سوخت و ساز پایه( BMR) در افراد بیشتر از آن است که بتواند تنها با توجه به سن، جنس و یا ترکیب بدن توجیه شود. شباهت های موجود در بین خانواده ها ، نیز تاکیدی بر اهمیت عوامل ژنتیک تاثیر می گذارد. میزان پایین سوخت و ساز در بدن می تواند خطر عمده ای برای افزایش وزن باشد.
لیپو پروتئین لیپاز
برخی آزمایشات نقش آنزیم لیپو پروتئین لیپاز( LPL) در جذب و ذخیره چربی در سلول های چربی و سلول های ماهیچه ای را تایید کرده اند. در بدن افرادی که دارای فعالیت شدیدتر LPLمی باشند، چربی بیشتری ذخیره می شود. در برخی افراد چاق میزان این آنزیم بیش از سایر افراد است.
افزایش تعداد سلول های چربی
یکی دیگر از عوامل چاقی موثر در نوجوانی یا بزرگسالی، می تواند افزایش تعداد سلول های چربی در دوران کودکی باشد. میزان چربی موجود در بدن افراد، هم بر تعداد و هم بر اندازه سلول های چربی تاثیر می گذارد. تعداد سلول های چربی در کودکان فربه و چاق سریع تر از سایر کودکان، افزایش می یابد و زمانی که کودکان چاق به دوران نوجوانی می رسند، تعداد سلول های چربی به اندازه بزرگسالان دارند. سلول های چربی می توانند هشت تا ده برابر بزرگ تر شوند و پس از رسیدن به نهایت اندازه خود، تقسیم می شوند. در افراد چاق، سلول های چربی حاوی مقادیر بیشتری از آنزیم LPL هستند، بنابراین استعداد بیشتری برای افزایش اندازه و در نتیجه تعداد دارند. با از دست رفتن چربی از بدن ، اندازه سلول ها کوچک تر می شود، اما تعداد آنها ثابت می ماند و حتی ممکن است تجمع LPLنیز در آن ها ثابت بماند و این یکی از دلایلی است که افراد چاق، وزن از دست را خیلی سریع بدست می آورند. با در نظر گرفتن اهمیت افزایش غیر قابل برگشت تعداد سلول های چربی ، مشخص می شود که بحرانی ترین سن برای پیشگیری از چاقی، دوران کودکی است.
نظریه حد تعیین شده
نظریه حد تعیین شده به این معنی است که بدن هر فرد ، بر اساس کنترل های درونی بدنش، میزان مشخصی از چربی را ذخیره می کند. اساس این نظریه از آنجاست که دیده شده افرادی که با استفاده از رژیم غذایی وزن خود را کم می کنند، دوباره پس از مدتی، مقداری یا تمام وزن از دست داده را پیدا می کنند. این احتمال داده می شود که بدن هر فرد وزن مشخصی را انتخاب می کند که رفتارهای غذایی او بر آن اساس تنظیم می شوند. البته این نظریه بسیار بحث انگیز بوده و هنوز به طور کامل ثابت نشده است. اما بسیاری از محققین معتقدند که بدن هر فرد به صورتی وزن خود را تنظیم می کند که شاید به طور عمده از طریق عوامل ژنتیک باشد. وزن بسیاری افراد، پس از رسیدن به یک حد مشخص تا مدت ها تغییر نمی کند که می تواند تاییدی بر این نظریه باشد.
رفتار اکتسابی
محرک های روحی و روانی همچنین می توانند، باعث عادت های نادرست غذایی در افراد شوند. گرسنگی عامل محرکی است که به صورت ارثی برای هر فرد برنامه ریزی شده است، اما اشتها می تواند یک رفتار اکتسابی باشد و می تواند گرسنگی را نادیده گرفته و یا حتی بیش از حد نیاز به آن پاسخ بگوید. گرسنگی یک عادت فیزیولوژیک و اشتها یک عادت روانی است و این دو همیشه مکمل یکدیگر نیستند. رفتارهای غذایی هم چنین می توانند پاسخی به رفتارهای درونی و روانی ما باشند، به عنوان مثال برخی افراد به دلیل اضطراب و برخی دیگر برای غلبه بر بی حوصلگی و یا افسردگی به غذا خوردن روی می آورند. خانواده هایی که با اصرار بیش از حد به فرزندان خردسال خود غذا می دهند باعث اختلال تعادل بین اشتها و احساس گرسنگی او می شوند که در دراز مدت می تواند منجر به بروز چاقی های شدید شود.
فعالیت های بدنی ناکافی
ممکن است شخصی به این دلیل چاق شود که مقدار بسیار کمی انرژی مصرف می کند. گرسنگی و اشتها در افرادی که فعالیت می کنند به خوبی کنترل می شود و فقط زمانی از کنترل خارج می شود که فعالیت آنان از حد خاصی پایین تر باشد. در بسیاری از موارد دیده شده که افراد چاق حتی خیلی کمتر از افراد لاغر غذا می خورند اما فعالیت آنان به حدی کم است که ذخیره چربی در بدن آنان بسیار زیاد می شود. به طور یقین ، دو فرد چاق تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند و عوامل بسیار زیادی می توانند در چاقی افراد مختلف موثر باشد. بنابراین یک راه حل مشخص نمی تواند ارائه شود، بهترین راه پیشگیری از بروز چاقی می باشد.
سایر عوامل
عوامل بسیارزیاد دیگری از جمله لپتین در این رابطه نقش داشته و عوامل متعدد دیگری نیز در دست بررسی می باشند.