پژوهشگران رفتارشناسی می گویند احساس غرور میتواند هم سازنده باشد هم مخرب، و نوع آن هم می توان با آزمایش خون مشخص کرد .
به نظر میرسد که هنوز تکلیف انسان با احساسی به نام غرور روشن نشده است. به عنوان مثال وقتی میگوییم کسی مغرور است، مشخص نیست که منظورمان انتقاد است یا تحسین؟! یک نکته اما مشخص است: احساس غرور، نقش بسیار پررنگی در زندگی عاطفی ما بازی میکند. غرور جریحهدار شده میتواند به از هم پاشیدن زندگی عاطفی، درگیریهای اجتماعی یا حتی در ابعاد بزرگتر، به جنگ ختم شود.
آیا میان احساس فردی که به توانایی خود در یک رشته هنری یا ورزشی افتخار میکند با فردی که مثلأ به ایرانی بودن خود افتخار میکند تفاوتی وجود دارد؟ جسیکا تریسی میگوید: بله!
دکتر تریسی و گروهی از همکاران او در دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور، در مورد احساس غرور تحقیق میکنند. او میگوید: «احساس غرور سه درجه دارد. یک: غرور ذاتی، دو: غروری که ناشی از وابستگی است، مثلأ تعلق داشتن به خانوادهای سرشناس یا ثروت و غیره، و سوم: غرور ناشی از تکبر. این سه حالت، بسته به شخصیت فرد تعریف میشوند.»
کسانی که به تواناییهای خود افتخار میکنند، یعنی احساس غرور ذاتی در آنها نمایان است آدمهایی خوشمشرب و دوستداشتنی هستند. این افراد ثبات روحی بیشتری دارند و در روابط عاطفی و اجتماعی خود موفقترند. در مقابل کسانی که به دلیل وابستگیهایی مانند ملیت، خانواده یا تعلق به گروهی خاص، به خود افتخار میکنند به احتمال زیاد گرفتار نوعی ترس پنهان هستند. این افراد بیشتر گرفتار رابطههای عاطفی و اجتماعی ناخواسته میشوند.
به عقیده دکتر تریسی و همکاران او، با آزمایش خون میتوان تشخیص داد که احساس غرور فرد، از کدام نوع است. جسیکا تریسی میگوید: «بدن فردی که به تواناییهای خود مطمئن است، یعنی میداند که کارش را با موفقیت به سرانجام میرساند و البته در مقابل تشویق میشود، تستوسترون کمتری ترشح میکند. در خون چنین فردی هورمون سروتونین بیشتر است. تستوسترون و سروتونین، دو هورمونی هستند که در بسیاری از رفتارهای اجتماعی نقش مهمی بازی میکنند.»
نتیجه تحقیقات گسترده پژوهشگران دانشگاه بریتیش کلمبیا نشان میدهد، بدن افرادی که شغلهای مهمی دارند، تستوسترون بیشتری تولید میکند. در نتیجه رفتار این افراد با کمی تکبر آمیخته است. این مثال که آدمهای مغرور “باد کرده” به نظر میرسند هم چندان بیربط نیست. حتی طبیعیدان مشهور انگلیسی چارلز داروین نیز چنین عقیدهای داشته است.
جسیکا تریسی توضیح میدهد: «فرقی نمیکند که انسان به چه علت به خود افتخار میکند. در هر حال فرد اندام خود را بیشتر به نمایش میگذارد. مثلأ چانه را کمی بالا میدهد، لبخند میزند به احتمال زیاد دستها را کمی در هوا میچرخاند. چنین رفتاری را حتی در میان نابینایان هم میبینیم.»
در نتیجه غرور احساسی است ذاتی و نه آموختنی. پژوهشگرانی که در این زمینه تحقیق کردهاند، میگویند که این احساس از حدود چهار سالگی خود را نشان میدهد. یعنی از زمانی که کودک رفته رفته تواناییهای خود را تشخیص میدهد و خود را با دیگران مقایسه میکند. اما نشان دادن این حس با گذشت زمان باتوجه به فرهنگ و آداب و رسومی که فرد در آن رشد میکند، دستخوش تغییر میشود.
دکتر تریسی میگوید: « ما ۵۳ ورزشکار موفق در رشتههای مختلف فردی را از کشورهای مختلف جهان زیر نظر گرفتیم. در تصاویری که درست پس از پیروزی از این ورزشکاران گرفته شده احساس افتخار و غرور نمایان است. این حالت هم ربطی به فرهنگ و آداب و رسوم آنها ندارد. با گذشت زمان اما، رفتار آموختنی بر رفتار ذاتی غلبه میکند. مثلأ درحالیکه آمریکاییها احساس افتخار خود را نشان میدهند، چینیها ترجیح میدهند افتاده تر باشند.»