مغز به عنوان پیچیده ترین عضو بدن جایگاه احساسات، غرایز، تفکر و بسیاری از واکنش های آدمی است و کوچک ترین آسیب به آن می تواند عوارض جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. مرگ مغزی و کما دو نمونه از مهم ترین عارضه هایی هستند که برای مغز ایجاد می شود. اگرچه بیماران مبتلا به هر دو عارضه از نظر ظاهری شبیه هستند؛ اما مشکل آنها یکسان نیست. مغز عملکردهای زیادی از جمله فکر، حرکت و تمام عملکردهای عصبی را انجام می دهد. تمامی این عملکردها به بدن اجازه می دهد تا فشار خون، ضربان قلب، دمای بدن، هورمون ها، تنفس و … را حفظ کند. مرگ مغزی زمانی رخ میدهد که فرد هیچ عملکرد مغزی را ندارد. این بدان معنا است که آنها هوشیاری خود را به دست نمی آورند و یا نمی توانند بدون حمایت نفس بکشند.کل سیستم بدن فرد دچار مرگ مغزی، متوقف می شود.
فرد نمی تواند بدون تجهیزات پزشکی نفس بکشد و تپش قلب داشته باشد. آنها هیچ شانسی برای بهبودی ندارند؛ زیرا بدنشان بدون استفاده از دستگاه های جانبی قادر به زنده ماندن نیست. کما را می توان حالتی عمیق از بیهوشی دانست. فرد بیمار در این وضعیت قادر به پاسخگویی نسبت به افراد یا محیط اطراف خود نیست. در حالت کما، بیمار زنده است و فعالیت مغزی وجود دارد؛ اما بسته به شدت آسیب، زمان بهبودی متفاوت بوده و کما می تواند موقت یا دائمی باشد. بازیابی هوشیاری به علت و شدت آسیب و مدت زمان کما بستگی دارد. مراقبت از بیمار فردی است و شامل فیزیوتراپی و مراقبت های پرستاری دقیق می شود. بیماران در کما برای اهدای عضو در نظر گرفته نمی شوند. فردی که دچار مرگ مغزی شده عملاً مرده به حساب می آید. این فرد توانایی زندگی و تنفس را بدون استفاده از تجهیزات پزشکی ندارد و هیچ امیدی به بازگشت او نیست.
فرآیند مرگ مغزی از عدم خون رسانی و اکسیژن رسانی به مغز منجر می شود. این دو مورد ممکن است به علل زیر اتفاق بیفتند:
برخی از علائم مرگ مغزی به شرح زیر است:
دلایل وقوع کما متفاوت هستند؛ اما تمامی آنها شامل سطوح مختلفی از آسیب به مغز می باشند. این دلایل شامل موارد زیر می باشند:
در طی این حالت، فرد نمی تواند با محیط اطراف ارتباط برقرار کند، بنابراین تشخیص از طریق نشانه های بیرونی است. علائم و نشانه های این بیماری شامل موارد زیر می شود:
آزمایش ها شامل معاینه بالینی است برای تشخیص این که فرد رفلکس مغزی ندارد و قادر نیست بدون دستگاه نفس بکشد. در برخی شرایط گاهی نیاز به انجام آزمایش های دیگر خواهد بود. گاهی برخی از بیماران رفلکس هایی مانند انقباضات عضلانی دارند. رفلکس های نخاعی توسط تکانه های الکتریکی که در ستون فقرات باقی می مانند، رخ می دهد. چنین رفلکس هایی حتی اگر مغز مرده باشد نیز رخ می دهد. آزمایشاتی که برای تشخیص این عارضه از سوی متخصص انجام می گیرد، به شرح زیر است:
پزشک با مطالعه تاریخچه پزشکی، انجام آزمایش های خون، آزمایش های فیزیکی و اسکن های تصویربرداری می تواند به یافتن علت کما کمک کند. یافتن علت آن، کمک می کند تا پزشک تصمیم بگیرد که چه درمانی را شروع کند.
هدف بررسی پاسخ و رفتارهای فرد، نحوه پاسخ دادن به درد و اندازه مردمک چشم است. آزمایش ها شامل ریختن آب بسیار سرد یا گرم به داخل کانال های گوش است. این آزمایش ها باعث ایجاد حرکات بازتابی چشم می شوند. نوع پاسخ با توجه به علت کما متفاوت است.
آزمایشاتی که برای تعیین علت کما انجام می شوند عبارتند از:
پونکسیون کمری می تواند هرگونه عفونت یا اختلال در CNS را بررسی کند. پزشک یک سوزن را وارد کانال نخاعی بیمار می کند، فشار را اندازه گیری می کند و مایع را برای آزمایش به آزمایشگاه ارسال می کند.
اسکن مغز به تعیین اینکه آیا آسیب مغزی وجود دارد و یا در کدام قسمت است کمک می کند. سی تی اسکن یا ام آر آی، انسداد یا سایر ناهنجاری ها را بررسی می کند. الکتروانسفالوگرافی (EEG) فعالیت الکتریکی مغز را اندازه گیری می کند.
مقیاس کما گلاسکو (GCS) می تواند برای ارزیابی شدت آسیب مغزی استفاده می شود. پزشکان با توجه به پاسخ های کلامی، پاسخ های فیزیکی و اینکه فرد چقدر می تواند چشمان خود را باز کند، به بیماران نمره می دهند.
درمان به علت اصلی آن بستگی دارد. به عنوان مثال علت آن می تواند شامل نارسایی کلیه، بیماری کبد، دیابت، مسمومیت و… شود. اگر فرد ورم مغزی داشته باشد، برای کاهش فشار احتمالاً به جراحی نیاز داشته باشد. اگر بتوان علت را با موفقیت درمان کرد، فرد می تواند بدون آسیب دائمی بیدار شود. افراد بعد از به دست آوردن هوشیاری بعد از کما ابتدا حالت گیجی دارند؛ اما معمولاً با گذشت زمان اتفاقات قبل از کما را به یاد می آورند و می توانند به زندگی خود ادامه دهند. به طور معمول، برخی از درمان های توانبخشی بعد از این بیماری ضروری است.
برخی از داروها مانند دگزامتازون ، در کنترل و بهبود درد عصب سیاتیک موثر هستند. با این وجود یکی از بهترین روشهای درمان درد عصب سیاتیک ، جراحی لیزری است که به صورت سرپایی با نتایج درخشانی همراه است. جراحی لیزری به روش PLDH که روشی ابداعی توسط دکتر احمد شکرچی زاده، جراح مغز و اعصاب در اصفهان می باشد؛ تا کنون توانسته به درمان درد بیماران زیادی که از درد عصب سیاتیک رنج می برده اند بی انجامد.