هوش هیجانی
چرا افراد با اینکه دارای هوش بالا یا در سطح متوسط هستند اما عملکرد موثری در زندگی روزمره ندارند ؟
اینکه افراد چه میزان میتوانند هیجان ها و عواطف خود و دیگران را تشخیص و پاسخ متناسب دهند.
چه میزان از هیجان ها برای حل مسئله استفاده میکنند.
چه قدر در زمان شکست پایداری میکنند...
اینها نشان دهنده سطح "هوش هیجانی" یا EQ افراد است.
به نتیجه تحقیقات زیر توجه فرمایید :
- سیاروچی و همکاران دریافت دانش آموزانی که در شناخت احساسات دیگران توانمند بودند از جمله محبوب ترین افراد در مدرسه بودند و بیشترین ثبات هیجانی را نشان میدادند.
- تحقیقات نشان میدهد که از مجموع موفقیتهاي زندگی، 20 % به بهره هوشی و 80 % به هوش هیجانی بستگی دارد. بر اساس برخی مطالعات صورت گرفته به نظر میرسد که هوش هیجانی یکی از عوامل موفقیت در محیطهاي آموزشی، حرفه اي و روابط اجتماعی است.
آیا سطح هوش هیجانی افراد میتواند افزایش و بهبود یابد ؟
بله با اموزش مهارتهای زندگی
راهبردهای افزایش هوش هیجانی
شناسایی هیجانات خود :
برای تقویت توانایی شناسایی حالات هیجانی خود،توجه به خود را افزایش دهید.مثلا در انتهای روز یا حتی بعد یه هیجان شدید ( مثل خیلی خوشحال شدن یا خیلی عصبانی شدن) به خود بگویید چرا من الان خیلی خوشحال هستم یا این جمله را کامل کنید که "من زمانی خوشحال هستم که...."
با این کار در واقع تجربات هیجانی گذشته خود را ارزیابی کرده و آیا از واکنشی که در آن لحظه نشان داده اید راضی بوده اید ؟
این نظارت به دفعات، باعث میشود شما هیجانات خود و موقعیت هایی بروز آن هیجان را بشناسید و واکنش هیجانی معقولانه تر و ارادی تر نشان دهید.(یادداشت نویسی روزانه به بیان و شناسایی بهتر این موقعیت ها کمک میکند در واقع در زمانی که آن هیجان فروکش کرده است بهتر میتوانیم واکنش خود را قضاوت کنیم...)
🔹به تاخیر انداختن واکنش خود : یکی از ساده ترین روش ها برای کنترل هیجان کاهش سرعت پاسخدهی است. یعنی اندک زمانی تامل کنید تا واکنش مناسب را بیابید و آن را نشان دهید.این روش را در مسائل ساده که نیاز به هیجانات خیلی شدید ندارند پیاده کنید...
🔹استفاده از ارزیابی مجدد شناختی: در حین ابراز هیجان های خود لحظه ای کوتاه دوباره موقعیت و تناسب هیجان را در ذهن مرور کنید.
🔹معطوف کردن هیجان به جای دیگر: زمانی که به شدت و نامتناسب به یک موقعیت واکنش نشان میدهید حتی برای لحظه ای به موقعیت و مسئله دیگر بیاندیشید...در واقع یک روش برای زمان خریدن در بروز هیجان هاست.
مثلا فرض بفرمایید که فردی در هنگام شنیدن خبر برد تیم مورد علاقه اش بدون توجه به موقعیت و شرایط به طور شدیدی شادی و خوشحالی خود را ابراز میکند...چنین فردی با آگاهی داشتن به اینکه معمولا در برابر خبر برد تیم، هیجان معقولی نشان نمیدهم در آن لحظه زمانی به فیلم مورد علاقه یا رنگ لباسی که بر تن دارد فکر کند.
خودشناسی « فکری » چیست ؟
یعنی این که ما با طرز فکر خود و انواع آن از جمله افکار مثبت و منفی آشنایی داشته باشیم و بدانیم که طرز فکر ما تا چه اندازه روی احساسات و نحوه رفتار ما ابتدا با خودمان و سپس با اطرافیان اثر می گذارد و این که آیا تاکنون افکار مثبت یا منفی ما به خودمان یا دیگری صدمه زده است؟ همچنین با پیامد نحوه تفکر خود آشنایی داشته و آگاه باشیم که افکار ما تا چه اندازه به پیشرفت و تعالی یا شکست و ناکامی مان منجر شده است. در مجموع محافظت از خود در برابر افکار منفی و تعبیر و تفسیرهای ساخته و پرداخته ذهن، داشتن انگیزه لازم برای تقویت افکار مثبت و پرهیز از هرگونه قضاوت و پیشداوری که لازمه برقراری ارتباط سالم و سازنده با دیگران است، از ویژگیهای بارز خودشناسی «فکری» است.
مزیت دردهای روحی
حتما تاکنون برای تان اتفاق افتاده است که دست تان را ناخواسته با شعله آتش سوزانده یا هنگام خرد کردن سبزی با کاردی بریده باشید. مطمئنا دردآور است. تجربه درد موهبتی است که از آسیب جسمی دوباره پیشگیری می کند. اگر درد نبود، ممکن بود تمام دستمان بسوزد و حتی نابود شود اما ما متوجه آن نشویم. پس دردهای جسمی به ما یادآوری می کنند که باید «متوقف شویم و ادامه ندهیم» و گرنه آسیب بیشتری می بینیم. دردهای روحی-روانی نیز به ما این هشدار را می دهند که بخشی از سلامت روان ما به خطر افتاده است. وقوع طلاق یکی از این دردهاست که با انزوای اجتماعی، افسردگی، اضطراب و ... همراه است. دردهای روحی و روانی نیز پیغام مشابهی دارند و به ما می گویند: «بهتر است شیوه فکر کردنت را تغییر دهی تا از آسیب های بیشتر مصون بمانی»!