در مباحث قبلی توضیحاتی در مورد توسعه ابزار هوش همراه با افزایش ادراک و حس داده شد .یعنی هر چه بیشتر ببینیم و بشنويم و حس کنیم , لازم است تا هماهنگ کننده این احساسات یعنی مغز هم بزرگتر شود . و این توسعه وسعت مغز و پیچیده شدن عملکردهای آن محدود به زمان خاصی نیست . در طول زمان ، هر وقت شرایط فراهم باشد ، هدف از خلقت یعنی توسعه ابزار هوش رخ خواهد یافت .بررسی ساده موجودات ، از ابتدا تا امروز نشان میدهد هر وقت ، قدرت درک محیط و دیدن یا شنیدن اطراف بیشتر شده است ، سفره همیشه باز کریمی که بی محابا و بدون ملاحظه بخشيده و منتظر کسی بوده است تا بر سر آن جمع شود ، ميهمانهايي را می یابد و این میزبان ، با توجه به ظرفیت آن میهمانها، از کرم خود ، انبوهشان میکند .اگر در مواردی مشاهده میشود که برخی از سفره ، بهره اندکی دارند ، علتش آن است که ظرفیت وجودشان اندکتر است وگرنه کریم مطلق ، هرگز سفره را بر کسی نمی بندد
اینجاست که در می یابیم ، توسعه ابزار هوش با توجه به میزان درک میتواند تغییر کند .در میان گونه های موجودات تا انسان ، این روال حفظ شده است مثلا حلزونی که چشم آن دو بعد را میبیند ، مغزش از حلزون دیگری که سه بعد را میبیند کوچکتر است و مثلا میمونی که میتواند سه رنگ را ببیند از میمونی که چشمش قابلیت درک دو رنگ را دارد ، مغز بزرگتری دارد .در انسانها هم این فرایند قطعا حفظ میشود .انسانی که نگاهش را محدود به عالم سه بعدی اطرافش کند ، قطعا ابزار هوش محدودتری نسبت به دیگرانی دارد که بر ابعاد دیگر هستی مينگرند . و این از طرف کریم مطلقی که بی حساب میبخشد ، هرگز بعید نیست .بله قابلیتهای موجود است که ظرفها را از باران بی دریغ الهی پر میکند .
جمجمه ، ساختاری استخوانی است که در اطراف مغز قرار میگیرد و با توجه به فرم مغز و تفاوت در قسمتهای مختلف آن ، فرمهای مختلفی را به خود میگیرد و همانطور که مثلا محیطهای مختلف و انتخاب طبیعی ،رنگها و اندازه های گوناگونی را در پوست و جسم موجودات ایجاد کرده است ، همین محیط متفاوت میتواند فرمهای مختلفی را برای جمجمه و قسمتهای مختلف مغز ، با توجه به نیاز آن محیط ،ایجاد کند .مثلا تغییر جسم موجودات در آب و هوای مختلف قابل توجه است . موجوداتي که در آب و هوای سردتر زندگی میکنند ، برای آنکه گرمای کمتری را از دست بدهند ، لازم است سطح بدنشان نسبت به حجم کمتر شود و برای این منظور ، بدنهایی با قد بلند و هیکل بزرگ ، سطح پوست را نسبت به حجم کاهش میدهد و کمک میکند تا گرمای کمتری از دست برود ،همین تغییرات در مورد سایز جمجمه و مغز و فرم آنها هم میتواند ایجاد شود , مثلا بررسیهای علمی زیادی روی شکلهای مختلف مغز در قسمتهای مختلف اروپا انجام شده است و تفاوت شکلهای مختلف جمجمه دیده شده است .همینطور مطالعات دیگری در اروپا نشان داده است که اندازه مغز در قسمتهای مختلف اروپا با هم متفاوت است مثلا هرچه به سمت جنوب اروپا حرکت کنیم ،
سایز مغز بزرگتر میشود و بیشترین اندازه مغز در میان اروپاییها ، در مردمان ایتالیا دیده میشود .
https://lesacreduprintemps19.files.wordpress.com
مطالعات انجام شده در اروپا را کمتر در منطقه خاورميانه یا آفریقا شاهد هستیم پس اکنون شاید دقیقا نتوان اندازه مغز را بر اساس معیارهای علمی درست بین اروپا و آفریقا و آسیا مقایسه کرد با این حال مطالعاتی نشان میدهد که اندازه مغز در سیاه پوستان آفریقایی بزرگتر از اروپاييهاست .در این بررسیها ، مسائل مختلف دیگری هم لازم است لحاظ شود مثلا فقر و محرومیت و اختلالات حین زایمان که در میان سیاه پوستان شايعتر هست ، میتواند منجر به اختلال در رشد مغز شود ولی در شرایط محیطی و اقتصادی نسبتا یکسان معمولا سیاه پوستان مغز بزرگتری دارند مطالعه انجام شده در لینک زیر است .
http://www.africaresource.com/
در مقاله ای که در بالا عرضه شد ذکر میشود که سایز مغز آفریقاییها به خصوص قسمت جنوبی آفریقا بزرگتر از سایز مغز اروپاييهاست و مغز آنها پهننتر است و در قسمتهای بینی و ماگزيلا و پشت سر، تفاوتهای بین دو نژاد برجسته تر هست .جدای از مطالعه فوق، ميتوانيم بگوئیم اگر اندازه مغز در جنوب اروپا (ايتاليا) بزرگتر باشد، همین تغییر و بزرگ شدن سایز مغز در قسمتهای جنوبی ادامه پیدا کند . البته فاکتورهای بسیار دیگری هم هست که بر رشد سایز مغز مانند رشد دیگر اندامهای بدن تاثیر میگذارد .مثلا در بالا توضیح داده شد که رشد قد تحت تاثیر سرمای محیط اطراف هست ولی سرما تنها فاکتور تعیین کننده طول قد نیست . فقر و ثروت و قحطيها با توجه به چگونگی توزیع مواد غذایی و انرژی و سبک زندگی و نوع ورزشی که هر فرد انجام میدهد با توجه به میزان کششی که بر استخوان و مفاصل وارد میکند قطعا نقش بسیار مهمی را بر آن دارند .
مغز در میان همه اندامهای بدن انسان بیشترین انرژی را مصرف میکند پس کاملا قابل انتظار است که قحطيها و بردگيها و فقر و استضعاف ، تاثیر بسیاری بر اندازه مغز داشته باشد . به همین ترتیب نوع غذایی که جمعیتهای مختلف مصرف میکنند بر رشد سالم اندامها از جمله مغز بسیار تاثیر گذار است . با توجه به مصرف حدود بیست درصد انرژی وارد شده به بدن توسط مغز، اهمیت نوع غذای مصرفی بر مغز خیلی زیاد است .عمق دید در هر فرهنگ و تمدن ، تاثیر بسیاری بر رشد ابزار هوش در آن فرهنگ دارد. و شاید بتوانیم بگوئیم آنچه در ابتدا برای رشد مغز لازم است ، بیشتر کردن عمق نگاهی است که ما داریم و این، لازمه رشد ابزار هوش است ولی برای رشد آن کافی نیست . تغذیه و ورزش و سبک زندگي مناسب و بهداشت مناسب بارداری زنان ، اینها همه برای آبیاری این ریشه لازم است و تا اینها نباشد ،هر چه هم عمق نگاه و درک بالاتر رود ، کمکی به رشد مغز نمیکند
زیرا در این شرایط نامناسب و تغذیه ناکافی، فرض کنید، انرژی دریافتی ، صرف بزرگ شدن مغز گردد ، در این شرایط , رشد مغز و مصرف اکثر انرژی های فرد ، منجر به فقر و محروميت اندامهای دیگر مثلا قلب میشود و طبیعی است که کم شدن مواد غذایی برای قلب ، منجر به تخریب سلولهای حیاتی قلب ميشود و موجود زنده را در معرض خطر و حتی مرگ قرار میدهد .این نگاه عمیق و فراتر از ماده که لازمه رشد ابزار هوش است، در فرهنگهای گوناگون دینی و عرفاني با نسبتهای مختلف میتوان دید ؛چه مسلمان چه مسیحی چه یهودی یا حتی فرهنگها و مذاهب ایران قدیم و چین و هند و این فرايند حتی تا سومريها و اشوريها و دیدگاههای عارفانه آنها در کتیبه هایشان ادامه می یابد و این سومريها نخستین تمدن و فرهنگ قابل توجه در میان همه فرهنگهای بشری است و مربوط به حدود هفت تا ده هزار سال قبل در جنوب عراق هستند .
این نگاههای فراتر از عالم ماده قطعا تاثیراتی به سزا را در رشد و افزایش پیچیدگی مغز از ابتداي ایجاد انسان تا امروز داشته است .ابتدای خلقت انسان از صحراهای آفریقا بوده است و سپس مهاجرت به عرض های جغرافیایی بالاتر صورت گرفته. انسانهای تمدن ساز اولیه ، یعنی سومريها و اشوريها رنگ پوست تیره ای داشتند و بعدا طی مهاجرت به قسمتهای شمالی ، به تدریج رنگ پوست آنها سفید شد که نقش ویتامین دی در این تحول رنگ پوست بسیار برجسته است .توضیحات مربوط به این تغییر رنگ پوست ، در قسمتهای قبلی در این کانال داده شد .نگاه فرامادي موجود در نسلهای اولیه بشری که سیاه پوست یا تیره پوست بودند و بعدها به منطقه خاورمیانه ،مهاجرت کردند و تعدادی از آنها حتي لايق دریافت وحي و نگاهی فراتر از نگاه مادی شدند ، نقش مهمی در رشد ابزار هوش داشته است ولی متاسفانه نسل بشری ، این میراث پربار را کمتر با خود به نسلهای بعد و مهاجران به عرض های شمالی تر یعنی اروپا منتقل کردند .
آن میراث پر باری که ظرفیت های زیاد نسلهای گذشته با خود حمل کرد ، در نتیجه تغییرات آب و هوایی و عرضهاي جغرافیایی و فشارهای ناشی از آن بر جسم انسان ، نیازمند پردازشي دقیق و کامل از طرف پیشینیان ما بود تا منتشر و فراگیر شود ولي متاسفانه این کار انجام نشد و امروز با موجی عظیم از الحاد و بی خدایی در اروپای امروز مواجهيم و مقصر نتایج زیان بار فشارهای طبیعی بر انسان امروز اروپایی ، حاملان خودبين و بی اطلاع دين چه مسلمان چه مسیحی ، چه یهودی و .... هستند که بار رسالت خود را با هزار رنگ نفسانی آلودند . با این حال در چرک این محیط فاسد ، هنوز حاملاني هم هستند که هرچند مانند ستارگان در تاریکی شب تار اندکند ولی ميکوشند تا رسالت الهی را با نور رحمت و مرحمت خدا و نه با ظلمت خودبینی و ریاست طلبی بشناسانند و این ستارگانند که ابزار هوش بشری را در آینده، بزرگ و بزرگتر خواهند کرد .